مدیریت هزینه پروژه (Project Cost Management) یکی از ارکان کلیدی موفقیت در پروژههاست، اما در عمل، اغلب با خطاهای تکراری مواجه میشود که میتوانند به انحرافات قابلتوجه در بودجه، زمان و کیفیت منجر شوند. پرسش اینجاست؛ چرا باوجود ابزارها و دانش موجود، هنوز شاهد اشتباهاتی هستیم که پیامدهایی سنگین به همراه دارند؟
در این مقاله، اشتباهات رایج در مدیریت هزینه پروژه بههمراه پیامدهای احتمالی آنها با هدف ارتقای عملکرد حرفهای تیمهای پروژه و افزایش اثربخشی تصمیمگیریهای مالی در طول چرخه حیات پروژه مورد بررسی قرار گرفته و در پایان نیز راهکارهایی برای مقابله با این چالشها ارائه شده است (در مقاله 9 اشتباه مهلک در برآورد هزینه پروژههای صنعت ساخت نیزبه بررسی اشتباهاتی که میتوانند منجر به ورشکستگی کسبوکارهای صنعت ساخت شوند اشاره کردیم که در صورت علاقه به مطالعه بیشتر میتوانید به این مقاله مراجعه کنید).
1. چالشهای مدیریت هزینه در پروژهها
مدیریت مؤثر هزینهها بخش جداییناپذیر از فرایند اجرای پروژههاست و اشتباهات در این زمینه میتواند به بحرانهای مالی و تاخیرهای بزرگ منجر شود. تخصیص نادرست منابع و پیشبینیهای اشتباه میتوانند اهداف پروژه را به خطر اندازند. در این راستا، شناسایی و تحلیل چالشهای مدیریت هزینه ضروری است تا بتوان راهکارهای مناسب برای مقابله با آنها ارائه داد. در ادامه، چالشهای رایج در این زمینه بررسی خواهند شد.
1.1. کاهش شفافیت و ارتباط اثربخش با ذینفعان
ضعف در شفافیت و ارتباط با ذینفعان، یکی از عوامل کلیدی افزایش هزینهها و کاهش اعتماد در پروژههاست. گزارشهای سنتی و فاقد بهروزرسانی لحظهای، دیگر پاسخگوی نیازهای عصر دیجیتال نیستند؛ اطلاعات باید در لحظه و با فرمت استاندارد در اختیار قرار گیرند تا تصمیمگیری دقیق و هماهنگ ممکن شود (مطالعه مقاله چگونه با تعریف نقشها تعامل موثرتری با ذینفعان پروژه داشته باشیم در این حوزه توصیه میگردد).
تفاوت در ساختار گزارشدهی میان واحدها، باعث اختلال در درک مشترک و برداشتهای متناقض از وضعیت پروژه میشود؛ خصوصاً در پروژههایی با چندین تیم یا پیمانکار. استانداردسازی قالب گزارشها و طراحی سلسلهمراتب مناسب، گامی حیاتی برای تقویت شفافیت و انسجام در تیم است.
همچنین، نبود اطلاعرسانی درباره تاریخهای کلیدی یا تغییرات مهم، نشاندهنده ضعف در مدیریت تغییر است. با بهرهگیری از ابزارهای یکپارچه مدیریت هزینه و زمان، میتوان کیفیت اطلاعات و اثربخشی تصمیمات را بهطور چشمگیری ارتقا داد (برای مطالعه بیشتر به مقاله اهمیت ارتباطات موثر در مدیریت پروژه مراجعه کنید).
2.1. نبود ساختار شکست کار یکپارچه و استاندارد
نبود ساختار شکست کار (Work Breakdown Structure-WBS) یکپارچه و استاندارد، یکی از چالشهای اساسی در برنامهریزی و کنترل پروژه بهشمار میرود. ساختار شکست کار با تجزیه سلسلهمراتبی محدوده و اهداف پروژه، وظایف را به اجزای کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم میکند تا همه فعالیتها، خروجیها و تحویلشدنیها بهدرستی تعریف و تخصیص یابند.
در عمل، بسیاری از مشکلات بودجهبندی، برآورد هزینه و گزارشدهی، ناشی از نبود WBS منسجم و قابل پیگیری است. این ساختار، پایهی دستهبندی هزینهها و تخصیص منابع است و ضعف در طراحی آن، موجب ناهماهنگی میان تیمها و ذینفعان میشود (مطالعه مقاله نحوه ایجاد ساختار شکست کار در پریماورا P6 برای تبدیل پروژه به اجزای قابل مدیریتتر توصیه میشود).
مدیریت مؤثر WBS نیازمند ابزارهایی است که امکان ایجاد، ویرایش و تغییر ساختار را آسان کنند. در پروژههای پیچیده، استفاده همزمان از چند WBS میتواند نیازهای اطلاعاتی ذینفعان مختلف را برآورده سازد و در عین حال، انسجام ساختار اصلی را حفظ کند. از این رو، طراحی ساختار شکست کار جامع، پایهای برای کنترل هزینه، شفافسازی محدوده و تسهیل ارتباطات در پروژه است.

3.1. برآوردهای خوشبینانه و نبود ارزیابی واقعگرایانه از منابع و زمان
یکی از معضلات رایج و پرهزینه در مدیریت پروژه، اتکای بیش از حد به برآوردهای خوشبینانه و فقدان ارزیابیهای دقیق و واقعگرایانه از منابع، زمان و هزینههای مورد نیاز برای تکمیل پروژههاست.
در بسیاری از موارد، تیمهای پروژه تمایل دارند پیچیدگیها، تاخیرهای احتمالی، نیازهای منابع انسانی و تغییرات آینده را نادیده بگیرند؛ که این موضوع ریسکهای قابلتوجهی را در ابعاد زمانی، مالی و حتی اعتبار سازمان به همراه دارد. (مطالعه مقاله هزینه احتیاطی Cost Contingency چگونه محاسبه میشود برای کنترل ریسکهای پروژه در این حوزه توصیه میگردد).
راهکار مقابله با این چالش، بهرهگیری از دادههای واقعی، تحلیلهای تطبیقی و ابزارهای پیشرفتهی دیجیتال است. مدیران پروژه باید بهطور مستمر عملکرد پروژههای گذشته و در حال اجرا را بررسی کرده و با طرح پرسشهای کلیدی، دقت برآوردها را ارتقا دهند:
- آیا از آغاز پروژه منابع کافی برای تحقق اهداف در اختیار داریم؟
- آیا ابزارهای مناسب برای تحلیل و مقایسهی برآوردهای مفهومی و پارامتریک در کلاسهای مختلف داریم؟
- آیا امکان تهیهی برآوردهای تفصیلی مبتنی بر لیست مصالح (Material Take-Off – MTO) یا ساختارهای مونتاژی فراهم است؟
- آیا برآورد هزینه با نیازمندیهای منابع انسانی و زمانبندی تلفیق شده است؟
- آیا قابلیت تحلیل سناریوهای مختلف و بررسی حساسیت برآوردها وجود دارد؟
- آیا به دادههای تاریخی برای افزایش دقت در پروژههای آتی دسترسی داریم؟
پاسخ دقیق و مستند به این پرسشها، همراه با بهرهگیری از نرمافزارهای یکپارچه و هوشمند برآورد هزینه، میتواند مسیر پروژهها را از خوشبینی بیپایه به سمت واقعنگری مستند و تصمیمگیری مبتنی بر داده تغییر دهد.
4.1. استفاده از صفحات گسترده (نبود ابزار اختصاصی مدیریت پروژه)
تقریباً شوکهکننده است که هنوز پروژههای زیادی وجود دارند که از صفحات گسترده (مثل اکسل) به عنوان ابزار اصلی تحلیل، حسابداری و مدیریت هزینههای پروژه استفاده میکنند. بدون شک، اکسل مزایایی دارد ازجمله:
- در دسترس بودن
- سهولت کار
- قابلیت سفارشیسازی کامل توسط کاربر
- آشنایی طولانی مدت با آن.
اما وقتی پای مدیریت یک رشتهی تخصصی مانند مدیریت هزینه پروژههای بزرگ به میان میآید، اکسل از بسیاری جهات ناتوان عمل میکند.
برخی چالشهای رایج استفاده از اکسل عبارتند از:
- نبود قابلیتهای تخصصی
- احتمال بالای بروز خطا (نقص در یکپارچگی دادهها)
- پیچیدگی بیش از حد ساختار فایلها
- وابستگی به یک نفر خاص (شخصی که فایل را توسعه داده)
- نداشتن قابلیت نسخهبندی (Versioning)
- محدودیت در امکانات گزارشدهی و بصریسازی
نرمافزارهایی مانند اکسل، اگرچه در بسیاری از پروژهها ابزار قابل اعتمادی برای ثبت و پیگیری دادهها هستند، اما در مواجهه با تحلیلهای پیچیده هزینهای و ارائه گزارشهای دقیق، محدودیتهایی دارند. در پروژههایی با دادههای مالی گسترده، استفاده از ابزارهای تخصصی مدیریت مالی و حسابداری، میتواند دقت، شفافیت و انسجام گزارشها را افزایش دهد.
این ابزارها قابلیتهایی مانند ساختاردهی اطلاعات هزینهای، پیشبینی روند مالی، ترسیم داشبوردهای بصری و تسهیل ارتباط میان تیمها (نظیر تیمهای مالی، برنامهریزی و اجرا) را فراهم میکنند. البته، انتخاب ابزار باید متناسب با نیازهای پروژه و سطح پیچیدگی آن باشد؛ بهگونهای که علاوه بر تخصصی بودن، سادگی و انعطافپذیری نیز حفظ شود.
سایر مزایای داشتن نرمافزار مدیریت هزینه اختصاصی عبارتند از:
- عملکرد مختص کنترل هزینه و مدیریت ارزش کسب شده (EVM)
- حفظ یکنواختی و یکپارچگی دادهها
- مدیریت تغییرات و پیشرفت پروژه
- شاخصهای از پیش تعریفشده مانند شاخص عملکرد هزینه (CPI - Cost Performance Index) و زمانبندی (Schedule Performance Index -SPI)
5.1. نادیدهگرفتن بُعد انسانی در مدیریت پروژه
در بسیاری از پروژهها، مدیریت تنها به تحلیل دادهها و برنامهریزی زمانی خلاصه میشود؛ در حالیکه یکی از ارکان حیاتی، یعنی مدیریت افراد، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. پروژهها توسط انسانها اجرا میشوند و موفقیت آنها به انگیزه، همکاری و تعهد تیم وابسته است. مقاله شناخت افراد از منظر ناب (Lean Construction) با بررسی تیپهای شخصیتی، راهکارهایی برای افزایش بهرهوری ارائه میدهد.
تجربه نشان داده که بیتوجهی به این بُعد، موجب افت بهرهوری، افزایش هزینهها و حتی ترک پروژه توسط اعضای کلیدی میشود. تیمهای اجرایی و عملیاتی، اولین گروههایی هستند که مستقیماً با چالشهای پروژه درگیر میشوند و بدون حمایت مستمر، عملکرد مطلوبی نخواهند داشت.
در کنار این موضوع، اتکای بیش از حد به ابزارهای مدیریتی بدون توجه به توانمندسازی کاربران آنها نیز یک خطای رایج است. بهترین نرمافزارها، بدون حضور یک تیم هماهنگ و آموزشدیده، کارایی خود را از دست میدهند.
در بررسیها تاکید شده که موارد زیر باید بهعنوان الزامات کلیدی در مدیریت تیم در نظر گرفته شوند:
- اطمینان از آگاهی هر عضو نسبت به نقش، مسئولیت و تاثیر خود در پروژه؛
- بهرسمیت شناختن موفقیتهای فردی و تیمی، حتی در مقیاسهای کوچک؛
- ایجاد بستر مناسب برای بازخورد، قدردانی و توسعه حرفهای؛
- تعریف سازوکار منظم ارزیابی عملکرد در ساختار مدیریت پروژه.
همچنین، یکی از آسیبهای پنهان ولی مؤثر در مدیریت تیمها، مدیریت جزءنگر (Micromanagement) است. این سبک که در برخی سازمانها بهعنوان نشانهای از پیگیری تلقی میشود، در عمل منجر به تضعیف اعتماد، کاهش نوآوری، افزایش بار ذهنی مدیر پروژه و اختلال در روند اجرایی میشود. تجربه نشان داده که واگذاری مسئولیت همراه با اعتماد و پشتیبانی، مؤثرتر از کنترل جزئی و مداوم خواهد بود.

6.1. عدم انطباق یا اصلاح مسیر در مواجهه با مشکلات
در مدیریت پروژه، دو عامل بازدارندهی اصلی بارها مشاهده شدهاند: ترس از شکست و ترس از تغییر. اگر این ترسها بهدرستی مدیریت نشوند، میتوانند پروژه را از مسیر صحیح منحرف کنند.
در بسیاری از پروژهها، با وجود صرف منابع و زمان، مسیر اشتباه ادامه یافته؛ تنها به این دلیل که بازنگری دشوار یا نگرانکننده تلقی شده است. این وضعیت معمولاً ناشی از فشارهای درونی یا بیرونی و نپذیرفتن شکست است. آنچه در چنین شرایطی از مدیر پروژه انتظار میرود، بازنگری واقعگرایانه، تحلیل مجدد دادهها و اصلاح شجاعانه مسیر است.
در این میان، ابزارهای گزارشدهی شفاف و سیستمهای پایش دقیق، نقش حیاتی در شناسایی زودهنگام علائم انحراف دارند. نبود چنین ابزارهایی، تصمیمگیری صحیح در زمان بحران را دشوار میسازد.
از سوی دیگر، مقاومت در برابر تغییر نیز یکی از موانع تکرارشونده در پروژهها بوده است. استفاده از فرایندها و روشهای منسوخ، تنها بهدلیل آشنایی با آنها، منجر به کاهش بهرهوری و کاهش تطابق با نیازهای جدید پروژه خواهد شد. تغییر زمانی ضروری میشود که وضعیت فعلی ناکارآمد تشخیص داده شده باشد.
7.1. نبود سیستم یکپارچهی کنترل پروژه (Integrated Project Controls)
یکی از مشکلات رایج در بسیاری از پروژهها، فقدان یک رویکرد یکپارچه برای کنترل پروژه است. در چنین شرایطی، مشاهده میشود که تیمهای مختلف شامل برنامهریزی، هزینه، تدارکات و اجرا بهصورت جداگانه و در سیلوهای اطلاعاتی مجزا فعالیت میکنند. این جداسازی، نهتنها مانع از همافزایی اطلاعات میشود، بلکه باعث بروز ناهماهنگی در گزارشها، دوبارهکاریهای مکرر و تصمیمگیریهای نادرست شده است. مقاله راهنمای گامبهگام متخصصشدن در حرفه برنامهریزی و کنترل پروژه، به نکات کلیدی در این راستا میپردازد.
نبود یک سیستم کنترل پروژهی یکپارچه، اغلب منجر به تضاد دادهها، عدم تطابق بین پیشرفت واقعی و برنامهریزیشده و کاهش شفافیت برای ذینفعان شده است. در مقابل، بهکارگیری رویکرد سیستم یکپارچهی کنترل (IPC - Integrated Project Controls) بهعنوان راهکاری اثباتشده در پروژههای موفق شناخته میشود. مزایای این رویکرد عبارتاند از:
- افزایش دقت در برآوردها و پیشبینیها
- ارتقای کیفیت تحلیل و صرف زمان بیشتر برای تصمیمگیریهای کلیدی
- کاهش خطاهای پروژه، کاهش ریسکهای مالی و در نهایت افزایش سودآوری
در عصر مدیریت پروژهی پیشرفته، نبود چنین سیستمهایی نه تنها یک نقطهضعف، بلکه تهدیدی جدی برای پایداری پروژه به شمار میرود.

8.1. نبود رویکرد منسجم در اختتام پروژه (Project Close Out)
همه میدانند اختتام پروژه مرحلهای ضروری است، اما در عمل، تنها تعداد کمی از سازمانها آن را بهدرستی اجرا میکنند. این مرحله فرصتی ارزشمند برای استخراج درسآموختهها و افزایش موفقیت پروژههای آتی فراهم میآورد. وقتی منابع قابلتوجهی صرف اجرای پروژهای شده، بیتوجهی به جمعبندی آن به معنای هدر رفت بخشی از سرمایهگذاری است (برای مطالعه بیشتر به مقاله فرایند مدیریت هزینه پروژههای صنعت ساخت در 4 مرحله مراجعه کنید).
در بسیاری از موارد، تیمها بدون توقف به پروژه بعدی میروند و فرصتی برای مستندسازی تحلیلها نمییابند. این در حالی است که اختصاص زمانی کوتاه برای جمعبندی، میتواند ارزش افزودهی زیادی ایجاد کرده و از تکرار اشتباهات جلوگیری کند.
در بررسی پروژههای پیشین، اغلب میتوان ناهماهنگی میان هزینههای واقعی، ساعات صرفشده و برآوردهای اولیه (مانند تخمینهای سطح ۴ یا ۵) را شناسایی کرد؛ که این دادهها برای بهبود دقت برنامهریزیهای آینده حیاتی هستند.
برخی مدیران تمرکز خود را بر مقایسه با رقبا و شاخصهای بازار میگذارند و اغلب از ارزشمند بودن تحلیلهای داخلی برای شناسایی فرصتهای بهبود درونسازمانی غافل میشوند. در حالیکه یک سیستم یکپارچهی کنترل هزینه با قابلیت تحلیل داخلی، علاوهبر تسهیل فرایند خاتمه پروژه، امکان مقایسه، تحلیل و یادگیری از پروژههای گذشته را فراهم میسازد.
9.1. اختصاص ندادن زمان به یادگیری و توسعه فردی
در فضای پرشتاب مدیریت پروژه، اغلب دیده میشود که یادگیری، قربانی فشارهای زمانی و وظایف روزمره میشود. اما پروژهها، درست مانند حوزههای تخصصی مانند پزشکی، نیازمند بهروزرسانی دائمی دانش و مهارتها هستند.
شرکت در وبینارها، مطالعه روندهای روز، شبکهسازی با حرفهایها و حضور در رویدادهای تخصصی، نه تنها باعث ارتقای دانش مدیر پروژه میشود، بلکه کیفیت تصمیمگیری و رهبری او را نیز بهطور مستقیم تحتتأثیر قرار میدهد. توسعهی فردی، پیششرط بلوغ حرفهای در مدیریت پروژه است.
در ادامه، راهکارهایی برای چالشهای مطرحشده ارائه گردیده است.
2. راهکارهای کلیدی برای بهبود مدیریت و کنترل هزینه
1.2. اولویت مدیریت پیشگیرانه به جای تصمیمگیری در لحظه
در پروژههای موفق، تصمیمگیریها بر پایه پیشبینی و برنامهریزی بلندمدت انجام میشود، نه واکنش به مسائل روزمره. با این حال، بسیاری از تیمها درگیر حل مشکلات لحظهای میشوند و همین رویکرد، یکی از دلایل اصلی افزایش هزینهها در پروژههاست. برای درک عوامل دیگری که موجب افزایش هزینه در پروژه میشوند، مطالعه مقاله افزایش غیرمستقیم هزینهها در پروژه به چه عواملی بستگی دارد در این راستا توصیه میگردد.
در بسیاری از موقعیتها، تمرکز تیم پروژه بر حلوفصل بحرانهای لحظهای قرار گرفته است؛ با این تصور که رفع سریع مشکلات میتواند از تحمیل هزینههای بیشتر جلوگیری کند. این در حالیست که بروز یک رویداد غیرمنتظره، مسیر پروژه را منحرف ساخته و تیم را از انجام وظایف اصلی بازمیدارد. در چنین شرایطی، تمرکز به آشفتگی تبدیل شده و تلاش برای جبران عقبماندگیها، هزینههای بیشتری را تحمیل میکند.
حتی تیمهایی با ساختار حرفهای نیز در مواجهه با چنین شرایطی، فرصت کافی برای تحلیل، تصمیمگیری دقیق و اجرای راهکارهای مناسب در اختیار نخواهند داشت.
در این وضعیت، اثربخشی برنامهریزی از پیش انجامشده بسیار بیشتر از واکنشهای فوری و بدون برنامه خواهد بود.
بر همین اساس، تاکید شده است که رویکردی پیشگیرانه در پیش گرفته شود تا از پیامدهای جبرانناپذیر ناشی از تصمیمگیریهای مقطعی جلوگیری گردد.

2.2. ایجاد بنیانی محکم برای برآورد هزینه
علیرغم آنکه این مرحله در بسیاری از پروژهها نادیده گرفته میشود یا به تاخیر میافتد، پایهگذاری یک برآورد دقیق و جامع، برای تضمین موفقیت پروژه، ضروری تلقی میشود. هرچه برآوردها دقیقتر و جزئیتر باشند، امکان پیشبینی و واکنش مؤثر به وقایع پروژه بیشتر شده و از غافلگیریها کاسته خواهد شد. (مطالعه مقاله راهنمای گامبهگام متخصص شدن در حرفه مدیریت مالی و هزینه برای تبدیل شدن به یک متخصص حرفه ای در این حوزه توصیه میگردد).
3.2. استفاده از تجارب گذشته (درسآموختهها)
با بهرهگیری از تجربه پروژههای پیشین، بر دقت برآوردها افزوده شده و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری به عمل میآید.
4.2. هماهنگی کامل بین برآورد هزینه و بودجهبندی
در یک سیستم حرفهای، ارتباط مستقیم بین برآورد و فرایند بودجهبندی برقرار میشود. به این ترتیب، از ناهماهنگی میان تیمهای برآورد و کنترل هزینه جلوگیری میگردد و کلیه محاسبات بر مبنای دادههای همسان صورت میگیرد.
5.2. ایجاد سیستمی برای پایش مدیریت ارزش کسبشده (EVM) و انحرافات هزینهای
پایش مستمر عملکرد پروژه از طریق ابزارهای مدیریت ارزش کسبشده، به شناسایی انحرافات از برنامه و تشخیص زودهنگام مشکلات کمک میکند. مطالعه مقاله مدیریت ارزش کسبشده (EVM) چیست، برای درک ارتباط بین زمان و هزینه پروژه به شما کمک بزرگی خواهد کرد.
6.2. تعیین روشهای پیشبینی هزینهای
روشهای محاسبه پیشبینی مانند برآورد هزینه باقیمانده تا پایان پروژه (Estimate to Complete یا ETC) و برآورد کل هزینه در پایان پروژه (Estimate at Complete یا EAC) باید از پیش تعریف و مستندسازی شده و در سراسر تیم پروژه به اشتراک گذاشته شود. همچنین، قابلیت تنظیم و بهروزرسانی این روشها باید در سیستم فراهم باشد.
7.2. شناسایی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI- Key Performance Index)
با تفکیک شاخصهای کلیدی از معیارهای عمومی، امکان پایش مؤثر و ارائه هشدار بهموقع در صورت بروز انحرافات هزینهای فراهم میگردد.
8.2. هماهنگی با فرایندهای پروژه از مراحل اولیه
در صورت عدم هماهنگی ابزارها با فرایندهای پروژه از ابتدا، نتایج نهایی دچار ناهماهنگی و اختلال میشوند؛ از اینرو توجه به این موضوع از گامهای اولیه در آغاز پروژه است.
جمعبندی چالشها و راهکارها در مدیریت هزینه پروژههای صنعت ساخت
مدیریت هزینه پروژه نه تنها یک الزام فنی، بلکه عاملی کلیدی در بقای سازمانهاست. اشتباهات رایجی مانند اتکا به ابزارهای نامناسب، نادیدهگرفتن دادههای تاریخی یا غفلت از هماهنگی با ذینفعان، میتواند پروژهها را به ورطه شکست بکشاند. راه نجات، در پیشگیری هوشمندانه، استانداردسازی فرایندها و یکپارچهسازی سیستمهای کنترل پروژه نهفته است. با درسگیری از تجربیات گذشته، سرمایهگذاری روی فناوریهای نوین و تقویت شفافیت، میتوان از اتلاف هزینههای هنگفتی جلوگیری کرد و آینده پروژهها را تضمین نمود.
در این مقاله به سوالات زیر پاسخ داده شده است
1. چگونه میتوان به جای مدیریت واکنشی، رویکرد پیشگیرانه در کنترل هزینههای پروژه اتخاذ کرد؟
2. نبود شفافیت در گزارشدهی و ارتباط با ذینفعان چگونه بر افزایش هزینهها و کاهش اعتماد تاثیر میگذارد؟
3. استفاده از صفحات گسترده (مانند اکسل) به جای نرمافزارهای تخصصی مدیریت پروژه چه چالشهایی ایجاد میکند؟
4. چرا توجه به بُعد انسانی در مدیریت پروژه برای موفقیت مالی و زمانی پروژه ضروری است؟
جایگاه مبانی ارائه شده در آموزشهای مؤسسه ACEMI
در نقشه راه جامع مدیریت ساخت مؤسسه مهندسی و مدیریت ساخت علویپور، دورهای در سطح مهارتهای سخت با عنوان "مدیریت یکپارچه مالی، حسابداری و هزینه در پروژه و سازمانهای پروژه محور" ارائه شده است که نهتنها ساختار مدیریت مالی و حسابداری پروژه را بهصورت کامل و اجرایی آموزش میدهد، بلکه یکپارچگی این ساختار را با ساختارهای برآورد هزینه، کنترل و مدیریت هزینه و شبکه جریان نقدینگی بهصورت کامل آموزش داده میشود. به جهت آشنایی با سایر دورهها و تاریخ برگزاری آنها میتوانید به بخش تقویم آموزشی مؤسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور مراجعه نمایید.
[1] Natalia Urquiaga, Top 10 Mistakes In Project Cost Management.