مدیریت ساخت؛ جایگزین مدیریت پروژه، مدیریت‌ طرح و مدیریت پیمان

مدیریت ساخت؛ جایگزین مدیریت پروژه، مدیریت‌ طرح و مدیریت پیمان

راهکاری برای برون‌رفت از شرایط فعلی در صنعت ساخت ایران

سال‌هاست در ایران، مدیریت پروژه عمومی، مدیریت طرح و مدیریت پیمان به‌عنوان راهکارهایی برای بهبود پروژه‌های صنعت ساخت مطرح می‌شوند. در بسیاری از موارد مفهومی چون مدیریت طرح با اصطلاحی همچون MC شناخته می‌شود. از سوی دیگر، مفهومی با عنوان مدیریت پیمان نیز وجود دارد که در برخی موارد به‌عنوان پیمان مدیریت مورد استفاده قرار می‌گیرد. مواردی که نه تنها از ساختار مشخص، استاندارد و اصولی در ایران برخوردار نیستند، بلکه ادبیات یکسانی نیز ندارند و در عمل با شکست در کشورمان مواجه شده‌اند.

اما راهکار چیست؟

پیش از آن‌که به ارائه و بررسی راهکار بپردازیم، به طور خلاصه مفهوم مدیریت ساخت، تاریخچه‌‌ و میزان اثربخشی آن را در کشورهای توسعه یافته‌ای مانند آمریکا و انگلستان بررسی می‌کنیم.

مفهوم مدیریت‌ ساخت

در ایران، بسیاری بر این باورند که مدیریت ساخت همان مدیریت فاز اجراست که این تعریف از واقعیت به دور است. در واقع صنعت ساخت بر اساس تعریف استاندارد مدیریت ساخت که توسط موسسه ACEMI منتشر شده، عبارت است از:
"هر فعالیتی در طبیعت، اقتصاد یا محیط اجتماعی اعم از اضافه‌کردن و یا تغییردادن که منجر به ایجاد زیرساخت فیزیکی شود، یعنی عمل ساخت یا احداث انجام شده است و این اقدامات زیرمجموعه‌ی صنعت ساخت محسوب می شوند."

در واقع مدیریت ساخت، از یک منظر همان مدیریت پروژه است که برای پاسخ به چالش‌های پروژه‌های صنعت ساخت ارائه‌شده تا با رویکردی تخصصی به حل چالش‌های آن بپردازد. برای همین در تعریف مدیریت ساخت، از کلمه ساخت (Construction) که برگرفته از صنعت ساخت (Construction Industry) است، استفاده شده است.

بر این مبنا و بر اساس استاندارد مدیریت ساخت:

"مدیریت ساخت، مدیریت حرفه‌ایی است که به منظور برنامه‌ریزی، طراحی و ساخت پروژه‌های صنعت ساخت، از آغاز تا پایان، به کارگرفته می‌شود تا اهداف پروژه، اعم از زمان، محدوده، هزینه و کیفیت محقق گردند."

پس مدیریت ساخت جایگزین مدیریت پروژه عمومی شده است تا با ساختاری تخصصی به ارائه راهکار بپردازد. همین موضوع باعث شده تا انجمن‌ها و تشکل‌های تخصصی صنعت ساخت به ارائه استانداردها و تاییدصلاحیت‌های اختصاصی برای این صنعت بپردازند و رشته‌های مدیریت ساخت از مدیریت عمومی پروژه تفکیک شوند.
اما چرا مدیریت ساخت باید جایگزین ادبیات مدیریت طرح و مدیریت پیمان شود؟ برای پاسخ به این سوال باید منشا مدیریت ساخت را در دو کشور آمریکا و انگلستان بررسی کنیم.

منشأ مدیریت‌ ساخت در آمریکا

در ایالات متحده، نخستین الگوی مدیریت ساخت در دهه ۱۹۶۰ پایه‌گذاری شد. یک الگو به مدیریت پروژه‌های صنعت ساخت به شکل تخصصی پرداخت و الگوی دیگر روش‌های اجرا و تحویل پروژه یا همان Project Delivery Methods را توسعه داد. در ابتدا و در روش‌های اجرا و تحویل پروژه، کارفرما، پیمانکار و مشاور به‌عنوان ارکان اصلی پروژه‌ها حضور داشتند، اما به دلیل افزایش هزینه‌ها و ناکارآمدی برخی از این ارکان در تحویل به‌موقع و بهینه پروژه‌ها، رویکرد جدیدی اتخاذ شد. در پروژه‌های خصوصی، نقش جدیدی تحت عنوان مدیر ساخت (Construction Manager) معرفی شد که در ابتدا نقش مشورتی (Agent یا Advisor) داشت و بعدها به نقش ریسک‌پذیر (At-Risk) توسعه یافت. این مدل در پروژه‌های دولتی نیز مورد استفاده قرار گرفت، اما به دلیل سنتی بودن قراردادها و عدم تطابق کامل با ساختارهای موجود، در برخی موارد به نتیجه مطلوب دست نیافت. دقیقا چالش امروز پروژه‌های ایران و اسناد همسان ارائه‌شده از سوی سازمان برنامه و بودجه کشور!

در این میان، انجمن‌ها و سازمان‌های حرفه‌ای مختلف، از جمله موسسه معماران آمریکا (AIA) و انجمن پیمانکاران آمریکا (AGC)، بر روی بهینه‌سازی این مدل کار کردند. در نهایت، در سال ۱۹۸۲ انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA) به‌صورت مستقل تأسیس شد و استانداردها و دستورالعمل‌های مشخصی برای مدیریت ساخت تدوین کرد. این ساختار به حدی توسعه پیدا کرد که قراردادهای همسان مدیریت ساخت توسط انجمن‌ها و تشکل‌های مختلف برای پروژه‌های ساختمانی و زیرساختی و مهندسی تفکیک شد و ساختارهای تاییدصلاحیت افراد و شرکت‌ها در آمریکا ایجاد شد و توسعه پیدا کرد تا راهی برای بهبود عملکرد پروژه‌ها به‌صورت ساختاریافته باشد. ساختاری که به‌مرور در سایر کشورها نیز مورد توجه قرار گرفت.

توسعه مدیریت‌ ساخت در انگلستان

بعد از آنکه ایالات متحده ادبیات مدیریت ساخت را ایجاد کرد، انگلستان نیز به‌دلیل داشتن چالش یکسان، ساختاری مشابه را در کشور خود توسعه داد. آن‌ها مدل کارگزار و مشاور را به مدل CMC یا Construction Management Contract یا پیمان مدیریت ساخت تغییر دادند و با برداشتن حرف C از این عبارت، مدل توسعه‌یافته دیگری را تحت عنوان MC یا Management Contract ایجاد کردند. مدل CMC همان مدل کارگزار و مشاور در آمریکاست، اما مدل MC که ترجمه صحیح آن پیمان مدیریت است، با مدل ریسک‌پذیر در آمریکا تفاوت‌هایی دارد.

مدیریت‌ ساخت به روش آمریکایی یا انگلیسی؛ کدام بهتر است؟

اگرچه هر دو روش در هر دو کشور با توسعه‌های مناسبی همراه شدند، یکپارچگی و میزان توسعه‌یافتگی آن در کشور آمریکا از شرایط بهتری برخوردار است. انجمن‌ها و تشکل‌های بیش‌تری در آمریکا بر روی توسعه این ساختار کار کردند، شرکت‌های قوی‌تر و ساختاریافته بیش‌تری در آمریکا ایجاد شدند و اسناد و ساختار تاییدصلاحیت اصولی‌تری در این کشور توسعه یافتند. آمریکا با تفکیک تیپ‌های قراردادی برای بخش‌های مختلف صنعت ساخت سهم زیادی را در بهبود، یکپارچگی و استانداردسازی این روش‌ها دارد. 

جایگاه مدیریت‌ ساخت در ایران

علی‌رغم ورود این ادبیات به ایران، ساختار واحد، ادبیات یکسان، قراردادهای تیپ همسان و خدمات مطالعه‌شده‌ای وجود ندارد. حتی به اشتباه سازمان برنامه و بودجه اسم مدل مدیریت ساخت را مدیریت طرح قرار داده و حتی برخی در ایران مدل مدیریت طرح را با MC اشتباه می‌‎گیرند. قراردادهای تیپ باید به‌صورت بسته‌های جامع ارائه شوند که این موضوع از سوی سازمان برنامه به‌صورت قراردادهای جداگانه ارائه‌شده که ساختار را بسیار ناکارآمد می‌کند. نمی‌توان با قراردادهایی مانند نشریه 4311 فعلی و بدون توجه به نقش اصولی مدیر ساخت، این روش‌ها را در ایران پیاده نمود. این سیستم توجه جدی برای اصلاح تمام ساختارهای ارائه‌شده می‌طلبد. در مقاله مدیریت ساخت مدیریت طرح و پیمان مدیریت تعاریف اشتباه نظام فنی و اجرایی کشور به موشکافی و مقایسه ادبیات موجود با ساختارهای انگلستان و آمریکا به بیان ساختار بهینه پرداخته‌ایم.

راهکار اصولی: ارائه نقشه راه جامع مدیریت‌ ساخت و تبعیت از روش‎‌های تاییدصلاحیت بین‌المللی

بدون شناخت کافی از مسیر طی‌شده و بدون دانش کافی درباره اسناد، قراردادها، استانداردها و روش‌های فعلی در کشورهای توسعه‌یافته، امکان ارائه ساختار اصولی در کشورمان وجود ندارد. 

موسسه ACEMI که تنها مرجع تخصصی مدیریت ساخت در ایران است، با بهره‌گیری از تجربیات بین‌المللی، فارغ‌التحصیلان مدیریت ساخت در آمریکا و بهره‌مندی از دانش اساتید رسمی و تاییدشده از سوی انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA)، نقشه راه جامع مدیریت ساخت را در ایران به همراه آموزش‌ها و مشاوره‌های تخصصی ارائه کرده و مسیر اخذ تاییدصلاحیت را برای مدیران ساخت بر اساس معتبرترین مدارک بین‌المللی مدیریت ساخت هموار کرده است. موسسه ACEMI با تحلیل چالش‌های موجود در ایران، مدلی جامع برای پیاده‌سازی مدیریت ساخت در پروژه‌های کشورمان ارائه داده است.

این مدل شامل موارد زیر می‌شود:
1. ارائه نقشه راه جامع مدیریت ساخت برای اولین‌بار در ایران
2. تدوین استانداردهای مدیریت ساخت برای تعریف دقیق نقش مدیر ساخت در پروژه
3. آموزش و توانمندسازی مدیران ساخت مطابق با استانداردهای بین‌المللی
4. پیشنهاد تدوین و اصلاح قراردادهای همسان و بخشنامه‌های موجود سازمان برنامه و بودجه جهت هماهنگی بهتر بین کارفرما، مشاور و پیمانکار و مدیر ساخت
5. ارائه خدمات برای اخذ معتبرترین مدارک مدیریت ساخت در دنیا

اجرای این رویکرد می‌تواند راه نجاتی برای پروژه‌های صنعت ساخت کشورمان بوده و صنعت ساخت را در ایران متحول کند.


در این مقاله به سؤالات زیر پاسخ داده شده است

1. چرا مدیریت ساخت باید جایگزین مدیریت طرح و مدیریت پیمان شود؟
2. چه تفاوت‌هایی بین مدل مدیریت ساخت در آمریکا و انگلستان وجود دارد؟
3. چگونه موسسه ACEMI به بهبود مدیریت ساخت در ایران کمک می‌کند؟

جایگاه این مبانی در آموزش‌های موسسه ACEMI

در نقشه راه جامع مدیریت ساخت موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی‌پور، در سطح مهارت‌های سخت (کارشناسی-اجرایی) دوره‌ای تحت عنوان حرفه مدیریت ساخت (سند Capstone، از مراجع اصلی اخذ مدارک CMAA) با هدف ترویج زبان مشترک در زمینه مدیریت ساخت به شکلی کاربردی ارائه گردیده است. در این دوره، با بررسی استانداردهای بین‌المللی و بخشنامه‌های داخلی، با انواع مدل‌های مدیریت ساخت، شیوه‌های ارائه خدمات، و راهکارهای توسعه شرکت‌های مدیریت ساخت و مدیریت طرح آشنا می‌شوید. همچنین، با آموزش سند Capstone، برای اخذ معتبرترین مدارک بین‌المللی مدیریت ساخت آماده خواهید شد. جهت آشنایی با نحوه برگزاری و زمان برگزاری دوره‌های آموزشی این موسسه، می‌توانید به تقویم آموزشی موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی‌پور مراجعه نمایید.


نظرات
هنوز نظری ثبت نشده است.
برای ثبت نظر ابتدا وارد پروفایل کاربری خود شوید.
“ بزرگترین و تخصصی‌ترین رویداد مدیریت ساخت کشور ” جزئیات رویداد