در مقاله قبل، به بررسی انواع دستهبندی پروژههای صنعت ساخت پرداختیم. در این مقاله قصد داریم به بررسی خصوصیات صنعت ساخت (Construction) پرداخته و این ویژگیها را چه از منظر اقتصادی و چه از منظر اجرایی، مورد بررسی قرار دهیم. مباحثی که در منابع مطالعاتی و بخصوص توسط Clough و همکارانش مورد بررسی قرار گرفته است ([1]). اگرچه در ادامه به این بحث اشاره خواهیم نمود که بر خلاف خیلی از باورها صنعت ساخت درگیر محدودیتها و تفکرات سنتی است که نمیتوان بدون توجه به ساختار این صنعت رویههای مدیریت پروژه را برای آن پیادهسازی نمود، اما مهمترین خصوصیات صنعت ساخت چیست؟
1. مهمترین صنعت در اقتصادهای بزرگ
جالب است بدانید که در آمریکا به طور میانگین سالیانه حدود 1 تریلیون دلار (1000 میلیارد دلار) پروژه ساخت جدید تعریف میگردد. این رقم در حدود 5 الی 10 درصد رشد ناخالص ملی (GDP) آمریکا است. عموماً 80 درصد این پروژهها توسط بخش خصوصی تأمین مالی میشوند و تنها دولت هزینههای 20 درصد این پروژهها را خود به عهده میگیرد.
2. بهکارگیری حجم وسیعی از نیروهای کار
هر یک بیلیون دلار (1 میلیارد دلار) چیزی در حدود 50 هزار شغل در آمریکا ایجاد مینماید. صنعت ساخت در این کشور حدود 6 درصد از نیروی کار کل صنایع را بهصورت مستقیم و حدود 12 درصد را بهصورت غیرمستقیم درگیر پروژههای خود نموده است. البته یک ویژگی دیگر این صنعت آن است که از آن بهعنوان economic regulator یعنی تنظیمکننده اقتصادی بوده و دولتها باید توجه زیادی به این صنعت برای تنظیم اقتصاد و تورم نمایند. اگرچه صنعت ساخت باعث رشد اقتصادی میگردد، اما عموماً به علت قرض پول برای اجرای پروژهها، باعث ایجاد تورم در سالهای آتی پس از آن خواهد شد. مطلبی که باید در طرحهای کلان اقتصادی موردتوجه قرار گیرد.
3. ارتباط با بسیاری از صنایع تکمیلی
صنعت ساخت به صورت مستقیم و غیرمستقیم با خیلی از صنایع دیگر ارتباط دارد. صنایعی از جمله فولاد، سیمان، ماشینآلات و... که همگی تحتتأثیر و البته وابسته به صنعت ساخت بوده و این صنعت میتواند تعیینکننده شاخصهای این صنایع تکمیلی باشد.
4. ملاحظهکاری
افراد درگیر در این صنعت بسیار محافظهکار بوده و روشهای سنتی در این صنعت بیش از صنایع دیگر به چشم میخورد. سرعت تغییرات و ابداعات در این صنعت بسیار آرام بوده و عملاً تحولات بنیادین بهسرعت در صنعت ساخت رخ نمیدهد.
پس این باور اشتباه است که فکر کنیم میتوان بدون توجه به ذات صنعت ساخت و افراد شاغل در آن، از روشهای نوین استفاده نمود و تغییرات بنیادی را در کوتاهمدت و بهسرعت ایجاد کرد.
5. استفاده کم از ماشینآلات و تکنولوژی
اگرچه مطالعات فراوانی درباره فرایند Automation پروژههای ساخت انجام شده است، اما همچنان کاربرد ماشینآلات و تکنولوژی در این صنعت، نسبت به صنایع دیگر (بخصوص صنایع تولیدی) کم بوده و صنعت ساخت با Little Automation مواجه است. افراد محافظهکاری که در این صنعت مشغول هستند، کمتر علاقه به این موضوع از خود نشان میدهند و فرهنگسازی در این صنعت با مشکلات زیادی مواجه است.
6. تحقیق و توسعه ناکافی و کمتر نسبت به سایر صنایع
بودجهای که به صنعت ساخت برای امر تحقیق و توسعه اختصاص داده میشود، در مقایسه با صنایع دیگر بسیار ناچیز است. عنوان میشود که کمتر از 1 درصد از میزان گردش سالیانه به بحث تحقیق و توسعه در این صنعت اختصاص میابد که بخشی از این موضوع را میتوان ناشی از محافظهکار بودن افراد تأثیرگذار در این صنعت دانست که تمایل به نوآوری در آنها زیاد نیست. این اتفاق در حالی میفتد که به طور مثال در صنایع برق و مخابرات حدود 10 الی 20 درصد گردش مالی به بحث تحقیق و توسعه اختصاص میابد.
7. مشکلات آموزشی
مشکلات آموزشی در صنعت ساخت جدی است. دلیل این امر آن است که سالها طول میکشد تا یک نیروی تازهکار آموزشدادهشده و به یک نیروی متخصص تبدیل گردد. این موضوع نهتنها بخشهای فنی و مهندسی و تکنسینها و کارگران ماهر را در بر میگیرد، بلکه شامل نیروهای مدیریت پروژه نیز میگردد.
8. فصلی بودن
عموماً صنعت ساخت را صنعت فصلی میدانند. بسیاری از شرکتها برای حل این مشکل که ممکن است در برخی زمانها امکان اجرای پروژه وجود نداشته باشد، یا پروژهای در دست نباشد، از صنایع تکمیلی تولیدی استفاده نموده و نیروهای خود را در آنجا مشغول به کار مینمایند.
9. پروژههای خاص، غیرقابلمقایسه و پر ریسک
بسیاری از پروژههای این صنعت منحصر به فرد (Unique) هستند. برخی از پروژهها تا کنون اجرا نشده و برای اولینبار اجرا میشوند. برخی از پروژهها در منطقهای خاص اجرا میشوند که با اجرای پروژه در منطقه دیگر متفاوت است. حتی تعریف یک پروژه بر اساس نیاز میتواند متفاوت باشد. این ویژگیها باعث ایجاد ریسکها و عدم قطعیتهای بسیاری بوده و باعث میگردد هزینههای این پروژهها با ضرایب مختلفی برآورد شوند. مدیریت ریسک در این پروژهها از هر پروژه دیگری پراهمیتتر بوده و باید با شیوه مناسبی به این امر پرداخت.
10. مدیریت متفاوت پروژه
مدیریت پروژههای این صنعت نیز خاص بوده و نیاز به مکانیزمهای متفاوتی دارد. این امر بدان علت است که دائماً منطقه اجرای پروژه عوض شده و نیروها و تجهیزات باید بین پروژهها و مناطق مختلف جابهجا شوند. این موضوع شامل انواع روشهای اجرا و تحویل پروژه نیز بوده و باید به شکل مناسبی به ساختارسازی این پروژهها پرداخت.
11. مدیریت خاص نیروهای انسانی
فعالیتهای تخصصی این صنعت ایجاب میکند تا افراد متخصصی تربیت نموده و بتوان به شکل خاصی مدیریت نمود. به همین علت در سراسر دنیا اتحادیههای کارگری تخصصی وجود دارند که به تربیت و ارزیابی تخصص این نیروها میپردازند. البته باید اشاره نمود که به دلیل تنوع وسیعی از نیروهای متخصص، مدیران، کارشناسان، کارگران و نیروهای روزمزد، مدیریت این پروژهها با چالشها و پیچیدگیهای بیشتری نسبت به سایر صنایع مواجه بوده و بعضاً تضاد منافع زیادی نیز در پروژههای صنعت ساخت وجود دارد.
[1] Clough, R. H., Sears, G. A., Sears, S. K. Segner, R.O. and Rounds, J.L. (2015). Construction Contracting, Eighth edition, Wiley, Hobeken, NJ.