تفاوت بین مدیر ساخت (CM) و مدیر پروژه (PM)

تفاوت بین مدیر ساخت (CM) و مدیر پروژه (PM)

بسیاری بر این باورند که مدیریت ساخت (Construction Management) همان مدیریت عمومی پروژه‌ها (Project Management) بوده و اساساً تفاوتی بین مدیریت پروژه‌ها در صنایع مختلف وجود ندارد. این در حالی است که صنعت ساخت به‌واسطه پیچیدگی‌های ذاتی خود، شرایط متفاوتی داشته و نمی‌توان این صنعت را همانند صنایع دیگر تحلیل نمود. در مقاله دیگری به بررسی ساختار صنعت ساخت از منظر دسته‌بندی پروژه‌ها پرداخته‌ایم. اما به‌واقع چه تفاوتی بین مدیریت ساخت و مدیریت پروژه وجود دارد؟ آیا می‌توان این دو را به یک‌شکل نگاه نمود و آیا هر مدیر پروژه‌ای می‌تواند مدیر پروژه‌های صنعت ساخت شود؟ در این نوشتار نه‌تنها دلیل ایجاد و اهمیت وجود مدیریت ساخت (Construction Management) را بررسی می‌نماییم، بلکه تاریخچه مدیریت ساخت را در کنار باورهای اشتباه و تفاوت مابین مدیر ساخت (CM) و مدیر عمومی پروژه (PM) بررسی خواهیم نمود.

1. ایجاد فلسفه مدیریت ساخت (Construction Management)

در بسیاری از مواقع، تیم‌های متنوع کاری، با سطح تخصص‌های متفاوت و فرهنگ‌های مختلف در یک منطقه خاص با پیچیدگی‌ها و عدم قطعیت‌های فراوان گرد هم می‌آیند تا اقدام به ساخت یک مگاپروژه میلیارددلاری نمایند. موضوعی که ممکن است برای اولین‌بار اتفاق افتاده و ناشناخته‌های فراوانی نیز به همراه داشته باشد. پروژه‌ای که ممکن است به‌واسطه ریسک‌های فراوان جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و البته منطقه‌ای با مشکلات فراوانی مواجه گردیده و نیاز به نگاهی متفاوت داشته باشد. پروژه‌ای که به‌واسطه سطح وسیع منابع انسانی، مصالح و مواد اولیه، ماشین‌آلات و البته پیمانکاران مختلف، از پیچیدگی‌های زیادی برخوردار خواهد بود. همین موضوع باعث گردیده تا نرخ شکست صنعت ساخت نسبت به تمام صنایع دیگر بالاتر بوده و این صنعت در زمره پر ریسکترین صنایع در دنیا قرار گیرد. شکل1 که از کتاب آقای Peterson برگرفته‌شده است نرخ شکست در صنعت ساخت را نسبت به سایر صنایع نشان می‌دهد و کشورهایی چون انگلستان و آمریکا فلسفه جدیدی به نام مدیریت ساخت (Construction Management) را ایجاد نموده و سالیان متمادی بر روی توسعه آن، چه از منظر علمی و تخصصی و چه از نگاه اجرایی، سرمایه‌گذاری فراوانی نمایند. موضوعی که باعث گردیده، مدیریت ساخت در دانشگاه‌های زیادی در دنیا، از جمله ایران ایجاد شده و با سرعت زیادی رشد نماید.

 نرخ شکست صنعت ساخت نسبت به تمام صنایع دیگر بالاتر شکل 1. نرخ شکست در صنعت ساخت نسبت به سایر صنایع.

2. تاریخچه مدیریت ساخت (Construction Management)

در ابتدای دهه 1960 بود که مفهوم مدیریت ساخت به شکلی جدی در آمریکا مطرح گردید و انجمن‌ها و مؤسسات مختلفی به دنبال ایجاد فلسفه‌ای جدید رفتند. اما اتفاق مهم از سال 1970 آغاز شد، جایی که عبارت مدیریت ساخت به‌عنوان یک مفهوم حرفه‌ای در پروژه‌های ساخت توسط انجمن پیمانکاران آمریکا (AGC) و مؤسسه معماران آمریکا (AIA) مطرح گردید و در همین سال‌ها بود که این دو تلاش کردند تا مدیریت ساخت را به‌صورت سازمانی داخل پروژه‌ها وارد نموده و فرم‌های قرارداد همسان مرتبط با آن را ارائه نمودند. موضوعی که در آن سال‌ها با موفقیت زیادی همراه نبود و به دلیل مخالفت‌های مهندسین مشاور، با شکست‌هایی نیز مواجه شد ([1] و [2]).

اما در همان اوایل دهه 1970 بود که بخش ساخت انجمن مهندسان عمران آمریکا (ASCE) نیز یک کمیته جداگانه برای مدیریت پروژه‌های ساخت ایجاد کرد که به MPIC معروف گردید. وظیفه این کمیته آن بود که:

- اصول مدیریت ساخت را بررسی، تدوین و توسعه دهد؛
- تکنیک‌ها و ابزارهای مدیریت ساخت را شناسایی کند؛ و
- نسبت به مطالعات اجرایی درباره فرایندهای مدیریتی مشوق باشد.

در سال 1979 بود که این کمیته وظایف اساسی مدیر ساخت (CM) را در 5 فاز پروژه ساخت، از ابتدا و قبل شروع طراحی تا پس از اتمام ساخت یا همان post construction شناسایی نمود. اما اتفاق مهم در سال 1982 افتاد، جایی که انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA) با 40 عضو تأسیس شد. از آن سال به بعد این انجمن سعی نمود وظایف و مسئولیت‌های CM را تعریف نموده و اقدام به تدوین استانداردها و دستورالعمل‌های حرفه‌ای، تنها مختص صنعت ساخت نماید. موضوعی که باعث گردید اولین استاندارد عملی مدیریت ساخت در سال 1986 توسط این انجمن منتشر گردیده و در سال 2021، آخرین نسخه آن بروز گردد. موضوع مهم آن است که این استاندارد راهنماهای متعددی دارد که هر فصل آن در راهنماهای مختلفی شرح و آموزش‌داده‌شده است.

اما این پایان کار نبود. در همان سال 1983، مؤسسه صنعت ساخت CII در دانشگاه تگزاس آمریکا تأسیس شد، تا با همکاری سایر انجمن‌ها و مؤسسات، ایجاد کمیته های تخصصی، همکاری با کارفرماها، پیمانکاران و شرکت‌های خدماتی مختلف، اقدام به ارائه Best Practiceهای دقیق، تخصصی و اجرایی مختص صنعت ساخت نماید. مواردی که امروزه به شکل قابل‌توجهی سبب بهبود پروژه‌های صنعت ساخت در آمریکا گردیده است.
همین موارد باعث شد تا شرکت‌های مدیریت ساخت فراوانی در آمریکا ایجاد شده و در سال 1989، یکی از معتبرترین مجلات به نام ENR به رتبه‌بندی 100 عدد از این شرکت‌های تراز اول بپردازد. موضوعی که باعث شد شرکت‌های پیمانکاری و مهندسین مشاور فراوانی به سمت تأسیس این شرکت‌ها رفته و باعث ایجاد رونق زیادی در این صنعت شوند.

3. تفاوت اصلی بین مدیر ساخت (CM) و مدیر عمومی پروژه (PM)

نه‌تنها تمامی تکنیک‌ها و مبانی که یک مدیر پروژه (PM) باید فراگیرد، مدیر ساخت (CM) نیز باید فراگیرد، بلکه CM نیاز به محدوده‌های دانشی متفاوت و البته فراتری برای مدیریت پروژه‌های صنعت ساخت دارد. از طرفی، ساختار متفاوت صنعت ساخت این الزام را ایجاد می‌نماید تا مبانی مدیریت برنامه‌ریزی، هزینه، کیفیت، ایمنی، طرح و برنامه، ریسک، پایداری، مدل‌سازی اطلاعات ساختمان (BIM)، قرارداد، ادعا، آنالیز تأخیرات و بسیاری از مبانی دیگر به شکلی تخصصی و مختص صنعت ساخت تدوین و ارائه گردد. موضوعی که CM باید به شکل مناسبی به یادگیری آن اقدام نماید (به شکل 2 دقت نمایید).

شکل 2. مبانی مورد نیاز مدیر ساخت برای یادگیری.

باور اشتباه دیگر آن است که برخی فکر می‌کنند مدیر ساخت همان سرپرست یا تنها مدیر فاز ساخت/اجرا است. این نیز باور غلطی است. طبق تعریف انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA)، مدیر ساخت (CM) وظایفی دارد که قبل از شروع پروژه و در مرحله مطالعات شروع گردیده و حتی پس از اتمام ساخت نیز می‌تواند ادامه یابد ([3]). اما تفاوت اصلی کجاست؟ تفاوت آنجاست که هر مدیر پروژه‌ای نمی‌تواند اقدام به مدیریت پروژه‌های ساخت بنماید و این CM است که اساساً برای مدیریت پروژه‌های ساخت تربیت می‌گردد. این همان دلیلی است که محدوده‌های دانشی مدیر ساخت متفاوت شده و گرایش‌هایی به نام مدیریت پروژه و ساخت و مهندسی و مدیریت ساخت زیرمجموعه رشته معماری و مهندسی عمران ایجاد شده‌اند. این دقیقاً همان دلیلی است که دسته‌بندی‌های مختلف صنعت ساخت ایجاد شده و از این متخصصان در جایگاه متفاوتی استفاده می‌نماید (این مقاله را بخوانید). 

پس مدیر ساخت همان مدیر پروژه نبوده و برای تبدیل‌شدن به مدیر ساخت باید دانشی بسیار فراتر کسب نمود.


جایگاه این ساختار در آموزش‌های موسسه ACEMI

همان‌طور که بیان شد، مبانی مدیریت پروژه‌ای باید بر اساس ساختار صنعت ساخت و به‌صورت کاملاً تخصصی ارائه گردند. موضوعی که باعث شده است مؤسسه ACEMI با الگوبرداری دقیق، تخصصی و ساختاریافته از مبانی مدیریت ساخت و منطبق نمودن این ساختار با شرایط داخلی کشورمان، اولین نقشه راه جامع را در این زمینه ارائه نماید.


[1] AGC. (1974). Standard form of agreement between owner and construction manager, Associated General Contractors of America, Document No. 8, Washington, DC. 
[2] AIA. (1973). Standard for of agreement between owner and construction manager, American Institute of Architects, Document B-801, Washington, DC.
[3] Construction Management Association of America (CMAA). (1993). Standard CM services and practice, 2nd Ed., Construction Management Association of America, Reston, VA.

نظرات
  • علی اصغر خسروی لرگانی

    7 ماه پیش

    بیانِ مفهوم این بخش مهم که مدیریت پروژه یکی از حوزه های مدیریت ساخت هستش توسط دکتر علوی پور و زحماتشون در ارائه و نشرِ هرچه درست ترِ واژگان در مدیریت ساخت. پیروز باشید...

    پاسخ
  • پشتیبان

    7 ماه پیش

    از اینکه نظر خود را با ما و سایر بازدیدکنندگان در میان گذاشتید، سپاسگزاریم.

    پاسخ
  • سیاوش عزیزپور

    با سلام و خسته نباشید ممنونم بابت آگاه سازی و شفاف سازی موضوعات مختلف و مفید در حوزه مدیریت ساخت

    پاسخ
  • پشتیبان

    سپاس از اینکه نظر ارزشمندتان را با ما به اشتراک گذاشتید، همواره در مسیر موفقیت گام بردارید.

    پاسخ
برای ثبت نظر ابتدا وارد پروفایل کاربری خود شوید.

در بزرگترین و تخصصی‎‎‎‎‎‎‎ترین رویداد مدیریت ساخت کشور
منتظر دیدار شما هستیم!

در دومین سمپوزیوم بین‌المللی مدیریت ساخت (ICMS)، که حدود 1000 شرکت‌کننده از مهندسان، پیمانکاران، کارفرمایان، مشاوران، کارشناسان، مدیران، اساتید، مدرسان و مدیران عامل صنعت ساخت با هدف ایجاد بزرگ‌ترین اکوسیستم تخصصی در صنعت ساخت گرد هم می‌آیند، منتظر دیدار شما هستیم.

ارتباط با موسسه
info@dralavipour.com
ساعات کار

شنبه الی چهارشنبه: ۱۷-۹ و پنجشنبه ۱۲-۸