امروزه برای مدیریت پروژههای صنعت ساخت از جایگاه شغلی تحت عنوان مدیر ساخت استفاده میشود. مدیر ساخت میتواند حوزه وظایف مختلفی داشته باشد که از مرحله قبل از ساخت آغاز و تا مرحله بعد از ساخت ادامه پیدا کند. هریک از طرفین از مدیر ساخت انتظاراتی داشته و طبیعتاً حضور مدیر ساخت میتواند از نظر بعضی از طرفین درگیر در پروژه مفید بوده و از نظر برخی دیگر منفی باشد. دلیل این نگاه منفی نیز میتواند به علت تضاد منافع رخ دهد. بر اساس مطالعهای که تحت هدایت و نظارت کمیته انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE)، پروفسور Aridit و دکتر Alavipour در سال 2019 انجام شد، به بررسی وظایف مدیران ساخت پرداخته شده است. در این مقاله قصد داریم به بررسی نتایج این مطالعه بپردازیم ([1]). بودجه تحقیقاتی این مطالعه از سوی بخش مدیریتی انجمن مهندسان عمران آمریکا (MPIC) و انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA) تأمین گردیده است. این مطالعه با همکاری در مجموع 2200 شرکت تراز اول در صنعت ساخت آمریکا انجام شده است.
1. چشمانداز تاریخی
مدیریت ساخت از دهه 1970 مسیر طولانی را طی کرده است. بسیاری از مهندسان معمار و شرکتهای پیمانکاری مدعی هستند که سالها، حتی قبل از دهه 1960، خدمات مدیریت ساخت را ارائه میدادند. در واقع بعد از سال 1970 بود که انجمنهایی مانند انجمن پیمانکاران آمریکا (AGC) و مؤسسه معماران آمریکا (AIA) تلاش کردند با تعریف مدیریت ساخت، آن را نهادینه کنند. همچنین در اوایل دهه 1970 بود که بخش مدیریت ساخت انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE) یک کمیته به نام MPIC شکل داد تا روی این موضوعات به تحقیق و توسعه پردازد. پروژههایی که هدف آنها عبارت بودند از:
الف- توسعه، بررسی و انتشار اصول صحیح مدیریت ساخت توصیهشده برای پروژههای صنعت ساخت
ب- بررسی استفاده از تکنیک مدیر ساخت
پ- تشویق به مطالعه مدیریت مراحل و تهیه مطالعات علمی و بنیادی
در نتیجه، مدیریت حرفهای ساخت بهعنوان شکلی از سازمان پروژه تعریف شد که در آن یک تیم مدیریت پروژه، متشکل از کارفرما، مدیر ساخت، طراح و گاهی اوقات پیمانکار اصلی برای جلب رضایت نیازهای ساخت کارفرما تشکیل میشود. وظایف ضروری یک مدیر ساخت نیز در همین سالها در پنج مرحله اصلی تعریف گردید. وظایفی که برای مثال در فازهای مطالعه توجیهی، برنامهریزی، طراحی، ساخت، اتمام و راهاندازی تعریف گردیدند.
2. وضعیت فعلی
نسبت خدمات مدیریت ساخت ارائه شده توسط پیمانکاران و طراحان در قراردادهای ملی و بینالمللی بسیار افزایشیافته است. سیستم تحویل پروژه مدیریت ساخت به یک روش استاندارد برای انجام تجارت در بسیاری از بخشها تبدیل شده و تعداد برنامههای آموزشی در مدیریت ساخت به طور قابلتوجهی افزایشیافته است. بهطورکلی در حال حاضر بر روی این موضوع اتفاقنظر وجود دارد که مدیریت ساخت مستلزم استفاده بهینه از منابع مالی موجود است. برای یک صنعت ساخت سالمتر، انتظارات طرفهای مختلف نسبت به مدیریت ساخت باید شناسایی شود. حتی اگر چندین انجمن صنعت ساخت تلاش کردهاند وظایف و مسئولیتهای مدیران ساخت را هویت ببخشند و رسمی کنند (مانند ASCE و AGC و AIA و CMAA)؛ لازم است اطمینان حاصل شود که این وظایف و مسئولیتها از دیدگاه همه طرفهای درگیر شناسایی گردد.
3. شیوههای مدیریت ساخت
صنعت ساخت مجبور شده است تا شیوههای مدیریتی خود را بهبود بخشد؛ زیرا پروژههای ساخت پیچیده و پیچیدهتر شدهاند. مدیران ساخت همچنین باید تواناییهای مدیریتی خود را برای نزدیکشدن به چنین پروژههای پیچیده بهبود بخشند. بعضی از تواناییهای مدیریتی مدیر ساخت عبارتاند از:
الف- مدیریت پروژه: بهعنوان بخشی از وظایف، از مدیران پروژهها (CM) انتظار میرود که با هماهنگی عناصر لازم، از ابتدای طراحی تا پایان ضمانت، فعالیتهای مدیریت پروژه را تعیین، تدوین، توسعه و مدیریت کنند.
ب- مدیریت کیفیت: کیفیت را بهعنوان تطابق با الزامات تعریف میکنند؛ اما مسئولیتهای CM نسبت به مدیریت کیفیت بیش از آن است که صرفا به بحثهای کیفی طراحی و نقشهها اطلاق شود.
پ- مدیریت اطلاعات: باتوجهبه پیشرفتهای چشمگیر در فناوریهای کامپیوتری و امکانات اینترنتی، نقش مدیریت اطلاعات CM بهمنظور بهبود پاسخگویی پروژه به کمک جمعآوری، مستندسازی، انتشار، نگهداری ایمن و توزیع اطلاعات شفاهی و گرافیکی مرتبط با پروژه، یک نیاز چندسطحی است.
ت- مدیریت ایمنی: اگرچه هر پیمانکار و پیمانکار جزء مسئول بخش ایمنی نیروهای خود است، مسئولیتهای مدیریت ایمنی CM شامل هماهنگی الزامات ایمنی مشترک برای همه پیمانکاران و پیمانکاران جزء بوده و مشاهده اینکه مفاد ایمنی در قراردادهای ساخت گنجانده شده است یا خیر، از دیگر وظایف CM است.
ث- مدیریت ارزش: فعالیتهای مرتبط با مدیریت ارزش CM شامل استخراج حداکثر ارزش برای کارفرما بوده که میتوانند با هزینه کمتر اما بدون قربانیکردن کیفیت یا عملکرد انجام شوند.
ج- مدیریت قرارداد: مدیریت قرارداد فرایندی است که کارفرما و پیمانکار را قادر میسازد تا به تعهدات خود عمل کنند تا اهداف موردنیاز از قرارداد را محقق سازند.
چ- مدیریت زمانبندی: CM از مدیریت زمانبندی استفاده میکند تا عنصر زمان را با منابع پروژه، از ابتدای طراحی تا انتهای ساخت و با پیشبینی تاریخ شروع و پایان برای مایل استونهای میانی پروژه، مدیریت نماید.
4. خلاصه مطالعات 2006 و 2016
در مطالعهای که توسط کمیته صنعت ساخت مؤسسه ASCE در سالهای 2006 و 2016 انجام شد، پروژه تعیین وظایف CM به اعضای بخش مدیریتی انجمن مهندسان عمران آمریکا (MPIC) منتقل گردید تا بر اساس ورودیهای دریافتی تجدیدنظر گردد. در این پروژه، وظایف CM به پنج مرحله پروژه تقسیم شد:
الف- پیشطراحی
ب- طراحی
پ- مناقصه
ت- ساخت
ث- پس از ساخت
شکل 1. درصد اختلافنظر در مورد وظایف CM در فازهای پروژه در سال 2006 در مقابل 2016 بر اساس آزمون Kruskal-Wallis.
در این مطالعه، برای تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوری شده که با نظرسنجی از طرفین درگیر اصلی در فرایند ساخت انجام شده است، از آزمونهای Nonparametric برای Kruskal-Wallis و Dun استفاده شده است. طرفین درگیر اصلی در این مطالعه عبارتند بودند از:
الف-کارفرمایان
ب- پیمانکاران اصلی
پ- پیمانکاران جزء
ت- مدیران ساخت
ث- طراحان
ج- اساتید
شکل 2. توزیع پاسخدهندگان نظرسنجی.
5. نتیجه نظرسنجیهای انجام شده
مدیریت پروژههای ساخت با مدیریت پروژه سایر صنایع تفاوتهایی دارد و تکیه تنها بر مفاهیم عمومی مدیریت پروژه نمیتواند منجر به نتیجه بهینه برای مدیریت پروژههای صنعت ساخت گردد. به همین منظور باید اشاره نمود که بحث مدیریت ساخت از سال 1960 در کشور آمریکا بهصورت رسمی مطرح شد و در سال 1972 انجمنهای مختلف در این کشور از جمله انجمن معماران (AIA)، پیمانکاران (AGC) و بخش مدیریتی انجمن مهندسان عمران آمریکا (MPIC) شروع به فرایندسازی و تدوین فرمهای قراردادی برای مدیریت ساخت و مدیر ساخت نمودند. روندی که در نهایت باعث تأسیس انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA) در سال 1982 گردید. انجمنی که اولین استاندارد عملی خود را در سال 1986 برای مدیریت صنعت ساخت منتشر نمود. این انجمن باهدف تدوین فرایند مدیریت ساخت، تدوین خدمات مدیر ساخت، هویتبخشی به مدیر ساخت در پروژهها، تأیید صلاحیت مدیران ساخت و تدوین استانداردهای مدیریتی مختص این صنعت تأسیس شد و تا کنون با همکاری بخش مدیریتی انجمن مهندسان عمران آمریکا در بخش صنعت ساخت، خدمات زیادی ارائه داده است. نکتهای که شاید در کشورمان ملموس نباشد آن است که مدیر ساخت تنها مدیر فاز اجرا و ساخت در پروژه نبوده و در واقع وظایفش در موارد متعددی قبل از شروع پروژهها میتواند آغاز شده و حتی در فاز بهرهبرداری نیز ادامه یابد. وظایفی در زمینه مدیریت پروژه، مدیریت بودجه و هزینه، مدیریت زمان و برنامه زمانبندی، مدیریت کیفیت، مدیریت قرارداد، مدیریت طرح و برنامه، مدیریت پایداری، مدیریت ریسک، مدیریت ارزش، مدیریت منابع، مدیریت اطلاعات، مدیریت بیم (BIM) و مدیریت تصمیمگیری. البته وظایف اصلی مدیر ساخت به دستههای کمتری تقسیمبندی میشود که همچنان در برخی از این موارد اختلافهایی بین مشاوران، طراحان، پیمانکاران، کارفرمایان، اساتید و مدیران ساخت وجود دارد.
در اولین استاندارد مدیریت ساخت ایران که توسط مؤسسه مهندسی و مدیریت ساخت علویپور و بر اساس استاندارد مدیریت ساخت انجمن مدیریت ساخت آمریکا و با درنظرگرفتن وضعیت پروژههای کشورمان به چاپ رسیده است مفصلاً به تشریح جایگاه مدیر ساخت، وظایف و انتظارات از آن پرداخته شده است که در صورت علاقه به مطالعه بیشتر میتوانید به این استاندارد مراجعه کنید.
- جهت مطالعه بیشتر، فایلی جهت دانلود قرار داده شده است.
جایگاه مبانی ارائه شده در آموزشهای مؤسسه ACEMI
در نقشه راه جامع مؤسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور، در سطح مهارتهای سخت (کارشناسی - اجرایی و ارشد - استراتژی) و در سطح مهارتهای نرم دورههای جامعی دیده شده است. دوره مدیریت پروژههای صنعت ساخت (ساختمانی، زیرساختی و صنعتی) در بخش مهارت های سخت و در سطح کارشناسی اجرایی دیده شده است که یکی از این دورهها است و پیش نیاز بسیاری از دورههای موسسه ACEMI است. همچنین به جهت آشنایی با دورهها و تاریخ برگزاری آنها میتوانید به بخش تقویم آموزشی مؤسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور مراجعه نمایید.
[1] Arditi, D. Alavipour, S.M.R. (2019). Trends in Expectations about Duties and Responsibilities of Construction Managers. J. Constr. Eng. Manage.