تاکنون در چندین نوشته به معرفی اصول ناب (lean) پرداختهایم، از تاریخچه و اصول چهاردهگانه گرفته تا سیستم تحویل پروژه و بهکارگیری این اصول در صنعت ساخت. این بار مجدداً با طرح دغدغهٔ بهرهوری و هدررفت، به «ساخت ناب» یا Lean Construction در صنعت ساخت میپردازیم.
1. چرا به ساخت ناب نیاز داریم؟ آیا چنین چیزی میسر است؟
بگذارید ابتدا با چند اعداد و ارقام عجیب شروع کنیم:
الف- خالص ارزش خلقشدهٔ صنعت ساخت، بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴ با رشد سالانه ۲.۴ درصدی، به ۱.۴ میلیارد دلار میرسد؛
ب- پیشبینیها نشان میدهند که صنعت ساخت چهارمین صنعت از نظر سرعت رشد در دنیا خواهد بود؛
ج- نرخ بهرهوری در صنعت ساخت، از سال ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۳، تنها ۳۳ درصد رشد کرده است، یعنی سالی ۰.۷۸ درصد. (البته بهدلیل پیچیدگی محاسبهٔ بهرهوری، آمارهای بسیار متفاوت و حتی ضد و نقیضی گزارش شده است.)؛
د- میزان هدررفت در صنعت ساخت، تا ۵۰ درصد هزینهها را به خود اختصاص میدهد؛
با در نظر آمارهایی از این دست، نیاز به تجدید نظری اساسی ضروری به نظر میرسد، اما چگونه؟ تفکر ناب، بخشی از راهکارهاییست که برای بهبود این وضعیت به کار گرفته شدهاند؛ تفکری که بر اساس ایجاد بیشترین ارزش با کمترین هدررفت بنا شده و بیشترین استفاده را در فرآیندها و فعالیتهای مکرر دارد. اما آیا این تفکر در کارهایی که به صورت پروژه هستند نیز قابل استفاده است؟
طبق تعریف گسترهٔ دانش مدیریت پروژه (PMBOK)، «پروژه تلاشیست موقت بهمنظور خلق چیزی یا ارائهٔ خدمتی منحصر به فرد»؛ پروژههای ساخت نیز از این تعریف مستثنی نیستند. در تعریف فرآیند نیز میتوان گفت «فعالیتهای تکراری و در راستای رویهٔ سازمان، با ابهام کم و ماهیت دائمی.» اما باید گفت فرآیندها قسمت جداییناپذیر هر پروژهای هستند. مثلا در پروژه ساخت برج، فرآیندهایی همچون امور تکراری حسابداری، پشتیبانی و تولید قطعات پیشساختهای همچون تیرچههای ساختمانی در کارگاه را میتوان فرآیند دید.
بنابراین استفاده از تفکر ناب در این صنعت نیز دور از ذهن نیست و Lean Construction یا «ساخت ناب» نیز در پی همین تفکر ایجاد شد. افزایش دستمزد، کاهش تعداد نیروی کار و افزایش مخاطرات محیط پروژههای ساخت، انجام این پروژهها در کمترین زمان و با کمترین تلاش و حداقل اتلاف مصالح به دغدغهٔ همیشگی پروژههای صنعت ساخت بدل کرده است. میتوان چکیدهٔ این اصول تفکر را اینگونه خلاصه کرد:
همین تفکر با بررسی رویههای موجود در پروژههای ساخت، سه راه حل زیر را برای پروژههای ساخت ارائه میدهد:
الف- انجام همزمان طراحی و ساخت؛
ب- تمرکز بر اهدافی که باید مطابق قرارداد تحویل شوند؛
ج- بهکارگیری کنترل پروژه از مرحله طراحی تا تحویل قطعی.
همانطور که میبینید، بسیاری از این راهکارها در دست استفاده هستند، از جمله
الف- سیستمهای روش تحویل نوین چون DB (طرح و ساخت) که انجام همزمان طراحی و ساخت در پروژهها را ممکن کرده، و حتی بالاتر از آن، سیستم روش تحویل CM at Risk که با فعالیتهای اصلاحکنندهٔ روند یکی از اصلیترین مشکلات پروژهها در بحث ساختپذیری طرح (Constructability) را کاهش داده است.
ب- توسعهٔ نگرشهایی چون BIM که مانع از دوبارهکاری در فاز ساخت (Construction) است.
ج- بهکار بستن نگرش و روشهای نوین برنامهریزی از سوی نیروهای برنامهریزی و کنترل پروژه با لحاظکردن پایداری.
طبق گفته موسسهٔ ساخت ناب کانادا (Lean Construction Institute of Canada)، «از آنجا که نمیتوان در پروژههای ساخت منتظر محصول نهایی ماند، به جای کنترل نتیجه، باید رخدادها و فرایندها را ارزیابی نمود تا بتوان دربارهٔ خاتمهٔ کار به برآورد پیشبینیپذیری دست یافت.» هر رخدادی میتواند نقطهٔ بررسی و اصلاح مسیر و فرایندها قلمداد شود، که همین موضوع اصل و اساس تفکر ناب در پروژههای ساخت است.
شکل زیر شش اصل اساسی در ساخت ناب را به تصویر میکشد که در سلسله مقالات ساخت ناب به هرکدام میپردازیم:
یکی از جنبههای برجسته و متمایزکنندهٔ دانش و تفکر ناب، ارزشآفرینی بیمانند آن در فرآیندهاست. روشهای اصول ناب در بخشها و محدودههای زیادی از مدیریت پروژه اجراپذیر هستند و این امر میتواند هزینههای پروژه را به طرزی چشمگیر کاهش دهد. در نوشتهای دیگر به کاهش هدررفت در صنعت ساخت و بهبود بهرهوری پرداختهایم.
جایگاه این مبانی در آموزشهای موسسه ACEMI
در نقشه راه جامع موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور، دوره ای در سطح مهارتهای سخت با عنوان اجرا و مدیریت پروژه به روش اصول ناب ارائه شده است که بهصورت کامل و جامع روش پیادهسازی اصول ناب در پروژههای صنعت ساخت را ارائه میدهد و پیشنیاز آن فرآیند یکپارچه برنامه ریزی، زمانبندی، ارزیابی و کنترل پروژه.است