فرهنگسازمانی نقش مهمی در موفقیت کسبوکار دارد. یک فرهنگ سازمانی قوی میتواند باعث نوآوری، همکاری و رشد شود، اما درعینحال ممکن است زمینهساز افزایش سطح ریسک نیز باشد. موفقیت مالی و رشد سریع معمولاً موجب میشود که مدیران نسبت به ریسکهای پنهان در فرهنگسازمانی کمتر حساس باشند (در مقاله قبلی به نحوه ارزیابی میزان ریسک سازمان پرداخته شد). بااینحال، نادیدهگرفتن این ریسکها میتواند پیامدهای ناخواستهای به همراه داشته باشد. در این مقاله، چالشهای فرهنگی که میتوانند سازمان را در معرض ریسک قرار دهند بررسی شده و راهکارهایی برای کنترل آنها ارائه میشود (برای آشنایی بیشتر با مدیریت ریسک به مقاله مدیریت ریسک چیست؟ بررسی فرایند مدیریت ریسک و انواع ریسکها مراجعه کنید).
1. اعتماد بیش از حد به نوآوری
شرکتهای موفق معمولاً کارآفرینی و نوآوری را تشویق میکنند، اما این رویکرد میتواند عواقب ناخواستهای داشته باشد. اعتماد بیش از حد به نوآوری ممکن است باعث شود کارکنان بیش از حد ریسک کنند و قراردادهای پرریسک ببندند. در برخی موارد، افراد بدون بررسی دقیق، در معاملات پرریسک شرکت میکنند و این مسئله میتواند به مشکلات مالی و حقوقی منجر شود.
در اوایل دهه ۱۹۹۰، شرکت Bankers Trust که در ابتدا یک بانک تجاری سنتی بود، تصمیم گرفت خود را به یک بانک سرمایهگذاری تهاجمی تبدیل کند. این شرکت محصولات مالی جدیدی ارائه داد و کارکنان خود را به خلق ابزارهای مالی نوآورانه تشویق کرد. اما این روند بدون کنترل کافی انجام شد و در سال ۱۹۹۵، کارفرمایانی مانند Procter & Gamble از این بانک شکایت کردند و مدعی شدند که مدیران Bankers Trust ریسکهای واقعی این محصولات را بهدرستی توضیح ندادهاند. نتیجه این پرونده، بیش از ۲۵۰ میلیون دلار خسارت و استعفای مدیرعامل و سایر مدیران ارشد شرکت بود.
مدیران باید به این نکته توجه کنند چه درصدی از درآمد شرکت ناشی از محصولات و خدمات جدید است؟ آیا کارکنان بهگونهای تشویق میشوند که بدون درک دقیق از ریسک، دست به نوآوری بزنند؟ آیا افزایش موارد شکست در محصولات یا پروژههای جدید قابلمشاهده است؟ اگر پاسخ این سؤالات مثبت باشد، احتمالاً سازمان در معرض ریسک بالایی ناشی از فرهنگ کارآفرینی بیحدوحصر قرار دارد.
2. عدم انتقال صحیح اطلاعات و مقاومت در برابر شنیدن اخبار بد
یکی دیگر از ریسک های فرهنگی، بیمیلی مدیران به شنیدن اخبار ناخوشایند است. در بسیاری از شرکتهای موفق، مدیران تمایل دارند تنها اخبار مثبت را دریافت کنند و نسبت به چالشها و مشکلات واقعی بیتفاوت باشند. این موضوع باعث میشود که کارکنان از ترس تنبیه یا ازدستدادن جایگاه خود، مشکلات سازمان را پنهان کنند.
در دهه ۱۹۹۰، Kmart یکی از رقبای اصلی Wal-Mart بود، اما مدیران ارشد این شرکت نسبت به مشکلات عملیاتی و رقابتی خود بیتوجه بودند. برخلاف Sam Walton (مدیرعامل Wal-Mart) که به تشویق گزارش مشکلات از سطوح پایین سازمان معروف بود، مدیران Kmart علاقهای به شنیدن مسائل واقعی از کارکنان خود نداشتند. این بیتوجهی باعث شد که در نهایت Kmart بخش عمدهای از بازار خود را به Wal-Mart واگذار کند و دچار بحران مالی شود.
مدیران باید از خود بپرسند چه میزان اطلاعات واقعی و انتقادی از کارکنان دریافت میشود؟ آیا جلسات مدیریتی فرصتهایی برای بیان مشکلات واقعی هستند یا صرفاً برای تأیید موفقیتهای شرکت هستند؟ آیا کارکنان از بیان مشکلات ترس دارند؟
سازمانی که در آن اخبار بد پنهان میشود، در معرض ریسک بسیار بالایی قرار دارد.
3. رقابت داخلی بیش از حد
رقابت داخلی در سازمان میتواند کارکنان را برای دستیابی به عملکرد بهتر تشویق کند، اما اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند به افزایش ریسک و کاهش همکاری بین تیمها منجر شود. در سازمانهایی که رقابت بیش از حد تشویق میشود، کارکنان تمایلی بهاشتراکگذاری اطلاعات مهم ندارند، زیرا این کار ممکن است به نفع رقبای درونسازمانی تمام شود.
در سال ۱۹۹۵، Nick Leeson، یک معاملهگر بانک Barings Bank، برای حفظ موقعیت خود، معاملات پرریسکی انجام داد و زیانهای مالی خود را پنهان کرد. او برای مدتها به خریدوفروشهای بیپشتوانه ادامه داد و در نهایت، زمانی که ضررهای او آشکار شد، بانک Barings ورشکست شد و از بین رفت.
مدیران باید از خود بپرسند آیا کارکنان اطلاعات حیاتی را با یکدیگر به اشتراک میگذارند؟ آیا رقابت داخلی بیش از حد منجر به تصمیمگیریهای پرریسک میشود؟ آیا کارکنان برای موفقیت مجبور به انجام اقدامات پرریسک هستند؟ اگر پاسخ به این سؤالات مثبت باشد، سازمان باید در سیاستهای رقابتی خود تجدیدنظر کند.
جمعبندی ریسکهای سازمانی ناشی از چالشهای فرهنگی
فرهنگسازمانی میتواند تاثیر زیادی بر سطح ریسک یک شرکت داشته باشد. درصورتیکه نوآوری بیش از حد بدون کنترل، مقاومت در برابر اخبار بد و رقابت داخلی شدید در سازمان وجود داشته باشد، احتمال افزایش ریسکهای پنهان بالا خواهد رفت. برای مدیریت بهتر این ریسکها، مدیران باید اطلاعات را به طور شفاف دریافت کنند، محیطی برای بیان واقعیتها ایجاد نمایند و رقابت داخلی را بهدرستی تنظیم کنند.
در این مقاله به سؤالات زیر پاسخ داده شده است
1. چگونه فرهنگسازمانی میتواند سطح ریسک یک شرکت را افزایش دهد؟
2. چگونه چالش بیش از حد برای نوآوری میتواند به ریسکهای ناخواسته منجر شود؟
3. چرا برخی از مدیران تمایلی به شنیدن اخبار ناخوشایند ندارند و این چه تاثیری بر سازمان دارد؟
4. چگونه رقابت داخلی بیش از حد میتواند منجر به رفتارهای پرریسک شود؟
جایگاه این مبانی در آموزشهای موسسه ACEMI
در نقشه راه جامع مدیریت ساخت موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علویپور، در سطح مهارتهای سخت (ارشد-استراتژی) دورهای تحت عنوان استراتژی مدیریت ریسک در طول چرخه حیات پروژه (بر اساس تنها سند مرجع CMAA برای مدیران پروژه صنعت ساخت) با هدف آشنایی با فرایندهای مدیریت ریسک به شکلی کاربردی ارائه گردیده است. این موسسه همچنین برای اولینبار در کشور اقدام به برگزاری دورهای تحت عنوان "مدیریت کسبوکار در صنعت ساخت (Construction Business Management)" با استفاده از استانداردها و درس آموختههای بینالمللی نموده است. در این دوره جامع مدیران ارشد، مدیران عامل و مدیران و مشاوران کسبوکار موارد زیر را گامبهگام خواهند آموخت:
1. ویژگیهای اساسی برای ورود به صنعت ساخت (اصول بنیادین)
2. مدیریت کسبوکار در صنعت ساخت
3. ارزیابی کسبوکار در صنعت ساخت
4. سازماندهی کسبوکار در صنعت ساخت
5. توسعه کسبوکار در صنعت ساخت
برای آشنایی با نحوه برگزاری و زمان برگزاری دورههای آموزشی این موسسه میتوانید به تقویم آموزشی موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علویپور مراجعه نمایید.
[1] Robert Simons, How Risky Is Your Company?