توسعه پایدار در صنعت ساخت یکی از حوزههای اجرایی و کنترلی به شمار میآید. حوزهای که به بخشهای مختلف دیگر از جمله سیستمهای اجرا و تحویل پروژه و مدیریت ریسک ارتباط داشته و نمیتوان در یک محیط ایزوله نسبت به آن تصمیم گرفت. در واقع باید بدانیم که برای توسعه پایدار در صنعت ساخت، نیاز داریم تا از مرحله آغازین روش اجرا و تحویل مناسبی را انتخاب نموده و سپس با مدیریت ریسکها و ارتباط موثر با مبانی پایداری، منجر به توسعه پایدار در پروژههای صنعت ساخت شویم. از اینرو، در این متن به بررسی ارتباط بین این مبانی پرداختهایم.
1. انتخاب روش اجرا و تحویل پروژه
انتخاب این روش از هر منظر اهمیت فراوانی داشته چراکه روش تحویل پروژه به دلیل نحوهی اجرا و انجام پروژه تعیینکننده تخصیص ریسک است. باتوجه به اینکه هر طرف ممکن است در مواجهه با ریسکهای مختلفی قرار گیرد، انتخاب روش تحویل پروژه تأثیر بسزایی در تخصیص این ریسکها دارد.
روشهای مختلفی برای تحویل پروژهها (Delivery System Method) در صنعت ساخت مورداستفاده قرار میگیرد که به طور خلاصه 3 مورد از رایجترین آنها عبارتاند از:
1. روش طرح - مناقصه - ساخت (Design-Bid-Build)
2. روش طرح - ساخت (Design-Build)
3. روش مشارکت عمومی - خصوصی (Public, Private Partnership)
روش اول: روش طرح -مناقصه – ساخت (Design-Bid-Build) شامل امضای قرارداد توسط مالکان پروژه و تیم مهندسی در حوزه طراحی است که نتیجه آن ابتدا ارائه طراحی مفهومی، سپس بازبینی طرحها در پروسه مهندسی ارزش و در نهایت ایجاد نقشهها و مشخصات مربوط به پروژه است. این مستندات مناقصه به پیمانکارانی که در مناقصه شرکت میکنند ارسال میشود و آنها اسناد را بررسی کرده و پیشنهادهای خود را ارسال میکنند. سپس پروژه عموما به پیمانکاری که کمترین قیمت را پیشنهاد داده واگذار میشود.
روش دوم: روش طرح - ساخت (Design-Build) شامل اجرای پروژه توسط یک تیم یکپارچه از طراحان و سازندگان است که با افزایش هماهنگی، هم زمانی طراحی و ساخت، بهبود زمان و هزینهها، کاهش تداخلات و امکان اصلاحات سریعتر را به همراه دارد. پیمانکار بر اساس بهترین ارزش و ویژگیها انتخاب میشود و ارزیابی فنی و هزینه بهعنوان معیارهای تصمیمگیری در نظر گرفته میشوند. ارائه بهترین ادغام، این دو معیار تصمیمگیری نهایی را تحتتأثیر قرار میدهد که میتواند به کنترل ریسکها و کیفیت پروژه کمک کند.
روش سوم: روش مشارکت عمومی - خصوصی (Public, Private Partnership) شامل همکاری بین دولت یا سازمان عمومی و یک نهاد خصوصی برای اجرای پروژههای زیربنایی یا عمرانی است. در این روش تیم طراحی و ساخت به همراه سرمایهگذار (توسعهدهنده) که تأمین مالی را بهصورت نقدی و تأمین اعتبار انجام میدهد، پروژه را اجرا میکنند. از مزایای آن میتوان به کاهش ریسکها، تأمین مالی مناسبتر، افزایش کارایی و بهرهوری، و ایجاد انگیزه مشارکت بخش خصوصی در پروژههای عمومی اشاره کرد.
البته باید اشاره نمود که روشهای فراوان دیگری نیز وجود دارند که در این مقاله به بررسی این سه روش پرداخته شده است.
2. ارتباط روش اجرا و تحویل پروژه با مدیریت ریسک
در روش اول (روش طرح – مناقصه – ساخت)، مالک یا مالکان پروژه بیشترین میزان ریسک را به عهده دارند. آنها کسانی هستند که پروژه را طراحی و مشارکت جامعه را به دست میآورند و موافقتهای محیط زیستی و دیگر مقامات نظارتی را کسب میکنند. هرگونه ایراد و نقص در طراحی یا هر یک از مجوزها به مالکان پروژه بازمیگردد؛ بنابراین در این روش صاحبان پروژه بیشترین ریسک و پیمانکاران ریسک کمتری را پذیرا هستند. در روش دوم (روش طرح – ساخت) برخی ریسکها همچون همزمانی طراحی و ساخت به عهده پیمانکار قرار میگیرد. در روش سوم (مشارکت عمومی - خصوصی)، ریسک مرتبط با تأمین مالی و اعتبارات با توسعهدهنده و بخشی از ریسک موافقتنامه و مجوزها با مالکان و بقیه موارد با پیمانکار پروژه است. توزیع ریسک بهصورت تعادلی در روشهای دوم و سوم انجام میشود.
مفهوم این موضوع برای صنعت ساخت ازاینجهت میتواند حائز اهمیت باشد که مالکان پروژه، توسعهدهندگان و پیمانکاران نیاز دارند تا تحلیل ریسک مناسبی را انجام دهند. پس از اتمام تحلیل، باید فرایند تخصیص ریسک عادلانه و شفاف انجام شود. بنابراین اینکه یک نهاد خاص مسئولیت ریسک را بپذیرد لزوماً به معنای توانایی بیشتر برای مدیریت ریسک نیست. پذیرش مسئولیت ریسک بستگی به نوع قرارداد و سیستم تحویل پروژه دارد و توانایی تحلیل دقیق ریسک و انتخاب روش مناسب تحویل پروژه میتواند به بهبود عملکرد و پایداری پروژهها کمک کند. مالکان پروژه باید در انتخاب سیستم تحویل پروژه دلیل توجیهی برای تیم انتخابی اجراکننده (پیمانکار) اعم از کمترین قیمت پیشنهادی یا ارزش فنی بالاتر را ارائه دهند.
3. ارتباط مدیریت ریسک با مدیریت پایداری
توسعه پایدار در این سالها به بالاترین الویت خود در این سالها رسیده است. پایداری با دو تعریف سنتی و امروزی موردبحث قرار میگیرد. ایده توسعه پایدار بر اساس گزارش سال ۱۹۸۷ کمسیون جهانی محیط زیست و توسعه با عنوان "آینده مشترک ما " به این صورت تعریف شده است:
توسعهای که نیازهای حال حاضر را برآورده کند بدون آنکه به نسلهای آینده برای برآورده کرده نیازهایشان آسیبی برسد.
تعریف سنتی پایداری درگذشته بر مسائل و حفاظت از منابع سبز اشاره داشت. اما امروزه این تعاریف تغییر کرده و به موضوعاتی جامعتر همچون: ایمنی، حفظ محیط زیست، تنوع و شمول، جامعه، کیفیت، اخلاق و اقتصاد پرداخته است. این مفاهیم در خود ریسکهای بالقوه دارند که یک پروژه پایدار توازن بین تمام این مفاهیم را برقرار میکند. اگر تمام این مفاهیم در رقابت با هم باشند و الویت داده شوند، یک پروژه ناهماهنگ و ناهمگون خواهیم داشت. در این حالت، ریسک این موضوع ایجاد میشود که پتانسیل کامل پروژه درک نشده و در بدترین حالت ممکن است پروژهای ناموفق داشته باشیم.
بهاینترتیب ارتباط ریسک با پایداری را میتوان این گونه برشمرد که مدیریت ریسک به طور خاص به عدمقطعیت ذاتی اشاره دارد و پایداری خواهان مدنظر قراردادن رویدادهای آتی با نگاهی از زمان حال به آینده است و آینده نیز همیشه نامشخص بوده و غیرقابلپیشبینی است. پس میتوان گفت عدمقطعیت ذات آینده است. اکنون ما در مسیر مدیریت ریسک مراحلی از جمله: شناسایی، ارزیابی، مدیریت، نظارت و ارتباط بین ریسکها را با یکدیگر داریم و اینکه ریسکها چه تأثیری بر همدیگر و چه تأثیری بر پروژه خواهند داشت، موضوع مهم دیگری است که در این مرحله مورد تحلیل قرار میگیرد. در پایداری نیز این مراحل قابلتوجه بوده و ارتباط بین ریسک و پایداری در این نقطه میتواند آغاز شود تا همترازی درست و مطلوبی شکل گیرد. این همترازی میتواند باعث ایجاد ارزشی بلندمدت گردد. پس درک درست و ارتباط بین ریسک و پایداری در مفاهیم کاربردی صنعت ساخت قابلتوجه و ادغام خواهد بود.
4. نتیجهگیری
مدیریت ریسک به طور خاص به عدمقطعیت ذاتی اشاره دارد و پایداری هدفی است که باتوجهبه عدمقطعیتهای آینده به دست میآید. بنابراین باتوجهبه اهمیت مدیریت ریسک و پایداری در صنعت ساخت، انتخاب روش تحویل پروژه مناسب میتواند تخصیص مؤثرتر و اجرای دقیق تحلیلهای ریسک را به دنبال داشته باشد. مهمترین دستاوردهای همسو کردن ریسک و پایداری، بهینهسازی خطرات و تهدیدات است تا بتوان با شناسایی و اقدامات مناسب و بهجا، یک برنامه پایدار برای استفاده از منابع تعریف نمود. موضوعی که باید در چهارچوب نگهداشتن معیارهای پایداری یک پروژه، بهگونهای که تعریف سنتی و امروزی آن برآورده شود، رخ داده تا بتوان به آینده، اقتصاد، جامعه انسانی، اکوسیستم و رفاهی پایدارتر دستیافت. در نهایت، ارتباط میان سیستمهای تحویل پروژه، حوزه ریسک و پایداری از اهمیت ویژه برخوردار است، و همترازی این عوامل میتواند بهبودهای لازم را در مدیریت پروژههای صنعت ساخت و ارتقای پایداری ایجاد کند. درک بهتر پایداری یک فرصت منحصربهفرد برای تمام جوامع بخصوص جوامع درحالتوسعه خواهد بود.
جایگاه مبانی ارائه شده در آموزشهای مؤسسه ACEMI:
موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علویپور (ACEMI)، اولین موسسه تخصصی مدیریت ساخت در ایران است که اقدام به ارائه نقشه راه مدیریت ساخت (CM) و نقشه راه مدیریت کسبوکار در صنعت ساخت (CBM) در کشور نموده است.
نقشه راه جامع مدیریت ساخت (CM) در ۵ بخش در مهارتهای سخت-کارشناسی، مهارتهای سخت-ارشد، نرم، منتورینگ و مشاوران و ۵ سطح و 11 حوزه دانشی تدوین شده و شما میتوانید یک مسیر مشخص، استاندارد و اجرایی را از نقطه آغاز تا پایان برای متمایز شدن و پیشرفت شغلی طی کنید. برای مشاهده دورهها در یک نگاه، به تقویم آموزشی مراجعه نمایید.