جدا از بحث موسساتی که بر روی موضوعات حقوقی و قراردادی کار کرده اند، برای بنده خیلی جالب بود که در آمریکا برای هر مسئله ای انجمن ها و موسسات مختلفی دارند که کاملا به دنبال حل کردن مشکل و جلوگیری از هدر رفتن سرمایه هستند واقعا قابل تحسین هستند.
آرزو می کنم در ایران هم ما به این نقطه برسیم و در مدیریت پروژه هم موسسه شما شروع کننده این کار باشه.
- انجمنها و تشکلهای خصوصی در دنیا سهم بسیار زیادی در رشد این مبانی داشتند. پس این انتظار که صرفا از دولت باید خروجی بیرون بیاید، اشتباه است (درباره برخی از این انجمنها از اینجا بخوانید). اما متاسفانه تشکلها و انجمنهای داخلی ما هم به آن شکلی که باید روی این موضوعات ساختار یافته کار نمیکنند به دلیل اینکه اساسا هدف در این تشکلها و انجمنها گم میشود و اهداف به سمت منافع فردی یا جمعی تغییر میکند، در کشور به نتیجه نرسیده ایم.
- به نظر ما در بحث مدیریت ساخت عملا هیچ مبنایی در کشور وجود ندارد. ما هنوز شناخت حتی نسبی نسبت به هویت مدیر ساخت (CM) نداریم و هنوز فکر میکنیم همان مبانی عمومی مدیریت پروژه برای مدیریت ساخت کفایت میکند (پیام مدیر عامل را از اینجا بخوانید). هنوز مسئولیتهای این عامل در پروژه های ما مشخص نیست. موضوع مدیریت ساخت موضوعی تخصصی تر و پیچیده تر نسبت به موضوع مدیریت پروژه عمومی است که باید به آن توجه ویژه ای شود.
- امیدوار هستیم کنار این موضوعات اموزش و مشاوره، با کاری که بر روی سندها و پروتکلها انجام میدهیم، این موضوع دستخوش تغییرات مناسبی در کشور شود. البته زمان میبرد، زیرا بعد از چندین ماه کار پرفشار، فقط بخش Glossary یکی از این سندهای مهم اماده شده است. این یعنی ترجمه صرفا برگردان نیست، بلکه نیاز به تولید ادبیاتی قابل فهم دارد. کاری که باید خیلی سالهای قبل توسط انجمنهای فعال در زمینه مدیریت پروژه کشورمان آغاز میشد و به عقیده ما خیلی مغفول مانده است.
- به شخصه برای ما مسیر انگلستان و آمریکا، مسیرهای مشخص تر و منسجم تری در مدیریت پروژه های صنعت ساخت هستند که طی سالهای سال در حال بهبود بودند و قدمت بسیار بالاتری نسبت به کشورهای اروپایی دارند. بخصوص در بحث حقوق ساخت!