بسیاری از افرادی که حتی مدرک PMP دارند هم شاید نتوانند فرآیند مدیریت تغییرات (Change order management) را طبق PMBOK تدوین کنند. این موضوع مانند کلافی سردرگم و پیچیده، پازلی مبهم و راهی تو در تو میماند. چنین چیزی آیا واقعا به مدیر پروژه کمک میکند؟ بنده که استفاده ای از آنچه در PMBOK گفته شده نکردم!
پاسخ سوال- یکی از دلایلش این است که ذهن شما قراردادی است و ما میتوانیم درست متوجه شویم شما چه میگویید و منظورتان چیست. اگر با اصول قراردادی پروژه های ساخت نگاه کنید قطعا فرآیند Change مطرح شده در PMBOK اجرا پذیری مناسبی ندارد.
- به طور مثال در آنجا ذکر شده تمامی ذینفعان میتوانند درخواست تغییر را صادر کنند، اما چنین چیزی در بسیاری از قراردادهای داخلی و خارجی ممکن نیست. یا مثلا وقتی RFI صادر میشود، در ابتدا فرآیند مدیریتش که خود یک بحث است، و حال اگر نیاز به تغییر باشد چه میشود؟
- بحث Proposal request در این زمان مطرح میشود و پیمانکار با فرمهای مشخصی که اتفاقا AIA ارائه کرده است، میرود و آنالیز تاخیرات آینده نگر میکند و تاثیر زمانی آن را هم مشاهده میکند.
- حال فرض کنید سر این موضوع به توافق نرسند یا اصلا این تغییر تاثیر MINOR داشته باشد (این موضوع خودش قراردادی تعریف دارد)، و یا حتی ممکن است توافق کنند. تمام این موارد بحثهای مختلفی را ایجاد میکند که در اینجا بحثهای Change Directive، Minor Change و Change Order پیش می آید.
- در واقع هر کدام از شرایط بین پیمانکار و کارفرما میتواند منجر به اتفاق خاصی شود. همین موضوع را AIA در قراردادهای همسان خود مطرح کرده است و برای هر کدام ترم قراردادی دارد.
- حتی برای همه این موارد هم فرم داریم. وقتی این فرمها وجود دارد، چه نیازی به ساختارسازی از نو داریم که به سراغ راهنماهایی چون PMBOK رویم؟
- ما به شخصه این ها را دوست داریم، به این دلیل که اجرایی هستند. یعنی از دل اجرا آمده و مشکل را حل میکند.
- زمانی که این موارد را یاد بگیرید دیگر نیازی به از نو طراحی کردن همه چیز ندارید. زیرا که سالها پشت همه این ها فکر بوده است.
- تمامی این مبانی در دوره مدیریت ادعا (کلیم) موسسه آموزش داده میشود.