در پروژههای صنعت ساخت به دلیل وجود ریسکها و عدم قطعیتهای بسیار، تغییر شرایط و دستور تغییر و بعضا عدم آگاهی از اصول برنامهریزی و مبانی قراردادی، تاخیر در زمانبندی پروژهها به وفور مشاهده میشود. تاخیر ابجادشده اثرات بسیاری بر زمان، هزینه، کیفیت و ایمنی داشته و متعاقبا به دلیل ایجاد ادعاها و گاهی اختلافات، موجب تیرگی روابط میان طرفین قرارداد میشود که بر موفقیت پروژه تاثیر منفی خواهد داشت. بنابراین ارزیابی و تحلیل بهموقع تاخیرات حین اجرای پروژه باعث ایجاد امکان جبران تاخیر و بازگشت به مسیر اصلی پروژه میشود. تاخیرات ایجاد شده با توجه به قصور ذینفع قراردادی ایجاد تاخیر (کارفرما یا پیمانکار) و تقدم و تاخر یا همزمانی ایجاد تاخیر، در دستههای متفاوتی قرار میگیرند.
تحلیل تاخیرات در پروژههای صنعت ساخت به دو روش آیندهنگر و گذشتهنگر انجام میشود. تاخیر آیندهنگر به صورت دورهای و هنگام بهروزرسانی برنامه زمانبندی پروژه انجام میشود. در این نوع تحلیل تاخیرات با مدلسازی تاخیر ایجادشده، میزان تاخیر از برنامه زمانبندی ایجادشده در گذشته تعیین شده و میزان تاخیر از برنامه زمانبندی احتمالی در آینده پیشبینی میشود. در تحلیل تاخیر آیندهنگر تنها اثر زمانی تاخیرات بررسی شده و هزینههای مربوطه محاسبه نخواهد شد.
تحلیل تاخیرات گذشتهنگر در انتهای پروژه انجامشده و به دلیل واقعشدن تمامی فعالیتهای مربوطه، امکان محاسبه اثر هزینهای تاخیرات نیز وجود خواهد داشت. این نوع تحلیل تاخیرات با روشهای متنوعی انجام میشود که با توجه به کیفیت و کمیت مستندات موجود، تعیین میشود. برای آشنایی بیشتر با انواع تاخیرات و روشهای تحلیل آن، مقاله "مقدمهای بر آنالیز تاخیرات (تدوین لایحه تاخیرات)" را مطالعه فرمایید.
تحلیل تاخیرات به روش Impacted As-Planned Method (افزایش تاخیر به برنامهی زمانی مبنا)، علیرغم ضعفهای بسیار یکی از رایجترین روشهای تحلیل تاخیرات در پروژههای صنعت ساخت محسوب میشود. در ادامه به بررسی این روش تحلیل تاخیرات میپردازیم.
۱. تحلیل تاخیرات به روش Impacted As-Planned Method (افزایش تاخیر به برنامهی زمانی مبنا)
روش تحلیل تاخیرات Impacted As-Planned Method به عنوان یکی از روشهای تحلیل تاخیرات آیندهنگر (Prospective) شناخته و پذیرفته شده است. اما با توجه به ضعفهای جدی این روش در تحلیل تاخیرات گذشتهنگر (Retrospective)، از دهه 1990 در بسیاری از دادگاهها پذیرفته نشده و رد شده است و بسیاری از محققان نیز استفاده از این روش را برای اثبات تاخیرات واقعشده پیشنهاد نمیکنند.
این روش تغییرات حادثشده حین اجرا را در نظر نمیگیرد؛ لذا ممکن است تاخیر بهدستآمده از این روش تحلیل با تاخیر واقعشده یکسان نباشد؛ بنابراین استفاده از این روش در تحلیل تاخیرات بهصورت گذشتهنگر اشتباه است. برای آشنایی با انواع روشهای تحلیل تاخیرات، مقاله "کدام روش برای آنالیز تاخیرات و تدوین لایحه تاخیرات مناسبتر است؟" را مطالعه فرمایید. این عدم انطباق در تحلیل تاخیرات و تاخیر واقعشده میتواند به دلایل ذیل باشد:
- در این روش انحراف از زمانبندی (Out of Sequence) در نظر گرفته نمیشود.
- به دلیل مستندسازی ناقص یا نادرست ممکن است اسناد همزمان (Contemporaneous Records) (بخصوص تاخیرات پیمانکار) وجود نداشته و انحراف مدت اجرای فعالیت نسبت به برنامه زمانی مبنا در نظر گرفته نشود.
- ممکن است بعضی از تاخیرات کارفرما یا پیمانکار در این روش مدلسازی نشود.
- در این روش امکان مدلسازی کاهش زمان اجرای فعالیتها اعم از تسریع یا کاهش اثر تاخیر وجود ندارد.
- در این روش امکان رصد تغییرات مسیر بحرانی وجود ندارد؛ زیرا این روش امکان بررسی دینامیک تاخیرات را ندارد.
حال برای درک بهتر موارد مذکور به تشریح یک نمونه موردی از تحلیل تاخیرات گذشتهنگر با روش Impacted As-Planned Method میپردازیم.
۲. نمونه موردی تحلیل تاخیرات گذشتهنگر به روش Impacted As-Planned Method
در این نمونه موردی از تحلیل تاخیرات به روش Impacted As-Planned Method، مطابق شکل 1، یک برنامه زمانی مبنا به مدت ۳۵ روز وجود دارد.

شکل ۱. برنامه زمانی مبنا به مدت ۳۵ روز
حال فرض میکنیم در روز پانزدهم فعالیت J که یک دستور تغییر است، به برنامه زمانی پروژه اضافه شده است. در شکل ۲، فعالیت J روی مسیر بحرانی اولیه نبوده و باتوجهبه مدت فعالیت، تغییری در مسیر بحرانی نخواهیم داشت. برای مطالعه بیشتر درباره دستور تغییر به مقاله "فرآیند جامع مدیریت دستور تغییر (Change Order) در پروژههای ساخت" مراجعه فرمایید.

شکل ۲. برنامه زمانی پس از مدلسازی فعالیت J
طبق برنامه زمانی واقعشده، پروژه در مدت ۴۰ روز تکمیل میشود. همچنین فعالیت A سه روز دیرتر و فعالیت C شش روز زودتر از زمان برنامهریزیشده شروع میشود. همچنین مدت اجرای فعالیت F بهاندازه ۸ روز و فعالیت J بهمیزان ۴ روز افزایش مییابد. پس از مدلسازی تغییرات مذکور، برنامه زمانی مطابق شکل ۳ تغییر کرده است.

شکل ۳. برنامه زمانی پس از مدلسازی برنامه واقعشده
برای تشریح بهتر وقایع رخداده هنگام تحلیل تاخیرات به روش افزایش تاخیر به برنامه زمانی مبنا، نحوه مدلسازی انجامشده را مرحلهبهمرحله بررسی میکنیم. در ابتدا فعالیت A به مدت ۳ روز به تاخیر افتاده که باعث تاخیر پروژه به مدت ۳ روز شده است که این امر در شکل ۴ مشهود است.

شکل ۴. مدلسازی تاخیر فعالیت A بر برنامه زمانی مبنا
اما باید توجه داشت که پیمانکار توالی فعالیت C را تغییر داده (Out of Sequence) و آن را ۶ روز پیش از زمان مقرر آغاز کرده و باعث شده پروژه ۳ روز پیش از زمان مقرر تکمیل شود، در واقع همانگونه که در شکل 5 مشاهده میشود، اجرای پروژه به مدت ۳ روز تسریع شده است. برای آشنایی بیشتر با تسریع مقاله"انواع تسریع (Acceleration) و موارد قابل ادعای آن در پروژه" را مطالعه فرمایید.

شکل ۵. مدلسازی تاخیر فعالیت C بر برنامه زمانی مبنا
با مقایسه میان اشکال ۳ تا ۵ میتوان دریافت که با شروع زودتر فعالیت C زمان تکمیل پروژه از ۳۸ روز به ۳۲ روز کاهشیافته است. اما در شکل 6، مدت اجرای فعالیت F به میزان ۸ روز افزایشیافته است.

شکل ۶. مدلسازی تاخیر فعالیت F بر برنامه زمانی مبنا
باتوجهبه افزایش مدت اجرای فعالیت F به میزان ۸ روز و کاهش ۳ روزه زمان تکمیل پروژه در مراحل قبل (شروع زودهنگام فعالیت C) میتوان نتیجه گرفت که افزایش مدت اجرای فعالیت F، باعث تاخیر در تکمیل پروژه به مدت ۵ روز شده است. اما باتوجهبه شکل ۳ و برنامه زمانی واقعشده آیا این تحلیل صحیح است؟ جواب این سؤال، خیر است.
حال مجدد به بررسی برنامه زمانی با درنظرگیری همزمانی تاخیرات (Contemporaneous Delays) میپردازیم. همانطور که قبلاً گفته شده، فعالیت J در روز پانزدهم به برنامه زمانی مبنا اضافه شده و توالی فعالیت C رعایت نشده است. در حقیقت فعالیت J یک دستور تغییر بوده که باعث انتقال مسیر بحرانی از مسیر ۱ به مسیر ۲ شده است. به بیان دیگر پس از مدلسازی فعالیت J بر برنامه زمانی مبنا در شکل 7، مسیر دوم مسیر بحرانی خواهد بود. برای آشنایی بیشتر با تاخیرات همزمان مقاله "تاخیرات همزمان (Concurrent Delays) چیست؟" را مطالعه فرمایید.

شکل ۷. تغییر مسیر بحرانی با اضافهشدن فعالیت J
در حقیقت پیمانکار با شروع زودهنگام فعالیت C تاخیر خود را جبران و پروژه را به مدت ۳ روز تسریع کرده است. همزمان با این اتفاق، کارفرما دستور تغییر را در قالب فعالیت J به پروژه اضافه کرده است. در حقیقت فعالیت J باعث افزایش زمان پروژه به مدت ۱ روز (نسبت به برنامه زمانی مبنا) شده است. پس از صدور دستور تغییر، همانگونه که در شکل 8 نمایش دادهشده، مدت فعالیت F به میزان ۸ روز و فعالیت J به میزان ۴ روز افزایش مییابد.

شکل ۸. تغییرات برنامه زمانی مبنا پس از تطویل فعالیتهای F و J
در حقیقت تاخیر در روز 36ام اجرای پروژه به عهده فعالیت J (متعلق به کارفرما) بوده و فعالیت F (متعلق به پیمانکار) از شناوری ایجادشده استفاده میکند و در روزهای ۳۶ تا 40ام پروژه بهصورت تاخیر همزمان (Concurrent Delay) فعالیتهای F و J است. برای اطلاع بیشتر مقاله "تاخیرات همزمان در پروژهها: بررسی چالشها و مسئولیتها" را مطالعه فرمایید.
حال با این تفاسیر میتوان به دلایل ممانعت استفاده از Impacted As-Planned Method برای ارائه به دادگاهها و چرایی نامناسببودن استفاده از این تحلیل بخصوص در حالت گذشتهنگر پی برد. کلیه روشهای تحلیل تاخیرات به صورت جامع و فرایندمحور همراه با مثالهای واقعی و با استناد به استانداردهای بینالمللی در دوره «فرایند جامع آنالیز تاخیرات در پروژه (تدوین لایحه تاخیرات جامع)» به تفصیل آموزش داده شده است که در این مقاله به بخشی از آن پرداختیم.
جمع بندی چرا تحلیل تاخیرات گذشتهنگر به روش Impacted As-Planned و بر مبنای برنامه مصوب اولیه اشتباه است؟
تحلیل تاخیرات در پروژههای صنعت ساخت، بهویژه هنگام اتکا به روش «افزایش تاخیر به برنامه زمانی مبنا»، با چالشهای ساختاری جدی روبهرو است. این روش که بر پایه برنامه زمانی مبنا استوار است علیرغم ظاهر ساده، ناتوان از بازتاب واقعیتهای پویای اجرای پروژه است. نادیده گرفتن تغییرات در توالی فعالیتها، تسریع پروژه و تغییرات مسیر بحرانی، این روش را به ابزاری ناکارآمد در تحلیلهای گذشتهنگر تبدیل کرده است. افزون بر این، عدم امکان مدلسازی تاخیرات همزمان و کاهش اثرات تاخیر، تحلیلی ناقص و گمراهکننده ارائه میدهد که با واقعیتهای پروژه همخوانی ندارد. ضعف در مستندسازی همزمان و ناتوانی در تطبیق با شرایط متغیر پروژه، از دیگر محدودیتهای این روش بوده که موجب شده دادگاهها و مراجع حل اختلاف، آن را فاقد اعتبار بدانند. این مقاله بر این نکته تأکید دارد که تحلیل تاخیرات فرایندی است که نیازمند تلفیق اسناد، وقایع و تعاملات انسانی و قراردادی است. تنها با بهکارگیری روشهای جامع و منعطف میتوان به تحلیلی عادلانه، مستدل و پذیرفتنی در محافل حقوقی و مدیریتی دست یافت؛ تحلیلی که هم راهگشای حل اختلافات و هم چراغی برای بهبود فرایندهای آتی باشد.
در این مقاله به سؤالات زیر پاسخ داده شده است
1. چرا اتکا به برنامه زمانبندی مبنا برای تحلیل تاخیرات گمراهکننده است؟
2. چه ضعفهای فنی و مستنداتی در روش Impacted As-Planned Method وجود دارد؟
3. چرا مراجع قضایی و داوری روش افزایش تاخیر به برنامه زمانبندی مبنا را برای استفاده در تحلیل تاخیرات گذشتهنگر معتبر نمیدانند؟
جایگاه این مبانی در آموزش های موسسه ACEMI
در نقشه راه جامع مدیریت ساخت موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور، در سطح مهارتهای سخت دورهای با عنوان فرایند جامع آنالیز تاخیرات در پروژه ارائه شده است که به شکلی جامع و تخصصی به آموزش انواع روشهای تحلیل تاخیرات در پروژههای صنعت ساخت میپردازد. باید توجه داشت که دوره های"برنامه ریزی، زمانبندی، ارزیابی و کنترل پروژه" و"مدیریت یکپارچه مدیریت مالی، حسابداری و هزینه"و"فرآیند جامع مدیریت اسناد و مدارک"پیشنیازهای این دوره می باشند. همچنین به جهت آشنایی با سایر دوره ها و تاریخ برگزاری آنها می توانید به بخش تقویم آموزشی موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور مراجعه نمایید.