نویسندگان: موسسه PMI - نویسنده چکیده: دکتر سید محمدرضا علوی پور
چکیده
اگرچه سالهاست تحلیل کسب و کار به یکی از مسائل کلیدی برای سازمانها تبدیل شده است، اما همچنان موضوعی گمشده در بین سازمانهای پروژه محور میباشد. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که با پیچیده تر شدن پروژه ها، نیاز به تحلیل کسب و کارها به عنوان ابزار موفقیت پروژه ها تلقی میگردد و در صورت نادیده گرفتن آن، موفقیت پروژه ها نیز عموما به خطر خواهد افتاد. طبق گزارشی که در سال 2014 توسط موسسه PMI ارائه گردیده است، زمانی که سازمانها قادر به تحلیل فرآیند کسب و کار خود نبوده و نتوانند بین کارهایی که ارزش ایجاد میکنند و کارهایی که ارزش ایجاد نمیکنند تمایزی قائل شوند، عملکرد ضعیفتری نیز در پروژه ها و در سازمانشان به وقوع خواهد پیوست. در واقع تحلیل کسب و کارها که شامل شناسایی نیازها، ارائه راه حلها و حذف و مستندسازی و مدیریت الزامات برای به وقوع پیوستن منافع مورد انتظار میباشد، یکی از ارکان اصلی برای موفقیت سازمان و پروژه ها تلقی میگردد. در این بین لازم است اشاره کنم که در سازمانهای تراز اول دنیا برای ارائه راه حلها، بعد از شناسایی نیازها، مطالعات بهینه سازی صورت میگیرد تا بتواند مدلی رقابتی برای حل مشکلات و نیازها ارائه نموده و در بازار رقابتی، سازمان را از رقبا نیز متمایز نماید. این راه حلها عموما اهداف بسیاری را دنبال کرده و سعی در بهینه سازی هزینه، درآمد، عملکرد و سود در بخشهای مختلف سازمان و پروژه مینمایند. طبق گزارشی که توسط موسسه PMI در اکتبر 2017 منتشر شده است، در زمانی که تحلیل کسب و کار به صورت مناسبی انجام پذیرد، کیفیت بالاتری تولید گردیده؛ ذینفعان مشارکت بالاتری خواهند داشت؛ ارزشهای مورد نظر سازمان به وقوع خواهند پیوست؛ و احتمال بالاتری وجود دارد تا پروژه ها در زمان مقرر و در محدوده و با بودجه تعیین شده به پایان برسند. ولی سوال مهم آنست که تفاوت مدیر پروژه با تحلیلگر کسب و کار چیست؟ اغلب، بین مدیر پروژه و تحلیلگر کسب و کار ابهاماتی برای شناسایی وظایفشان وجود دارد، اما باید بدانیم که مدیر پروژه نقشی حیاتی برای رهبری پروژه ها دارد، در حالی که تحلیلگر کسب و کار نقشی حیاتی در هدایت طرحها خواهد داشت. تمرکز مدیر پروژه بر روی محدوده پروژه میباشد، در صورتی که تمرکز تحلیلگر کسب و کار بر روی محدوده محصول میباشد، محصولی که یک راه حل برای اجرای موفقیت آمیز پروژه میباشد. اما در هر صورت مدیر پروژه و تحلیلگر کسب و کار باید با یکدیگر ارتباط نزدیکی داشته تا نتایجی موفقیت آمیز بدست آید. این موضوع از آن جهت مهم میباشد که در این گزارش اشاره شده است که در سازمانهایی با بلوغ سازمانی بالا، 83 درصد فعالیت تحلیلگر کسب و کار، در جهت حمایت پروژه ها و طرحها میباشد که این موضوع نیازمند ارتباط نزدیک مدیر پروژه با تحلیلگر کسب و کار میباشد. برای آنکه دیدگاه عمیقتری نسبت به اهمیت تحلیل کسب و کار برای پیشبرد و به وقوع پیوستن اهداف سازمانهای پروژه محور داشته باشیم، موسسه PMI مطالعه ای انجام داده که در آن بیش از 730 تحلیلگر ارشد کسب و کار با میانگین سابقه 9 سال شرکت کرده اند. مطالعه ای که در نهایت مقایسه ای بین افرادی که در سازمانهایی با بلوغ سازمانی بالا و بلوغ سازمانی پایین فعالیت میکنند نموده، تا بتواند به نتایجی دست پیدا نماید. پیشنهاد میکنم ادامه این گزارش را از لینک زیر مطالعه بفرمایید.
